مدرنيته با توان پيش برندگي نوآوري هاي تكنولوژيكي توانست مسير تحول را بپيمايد.بنيان اين امر به تبديل علم به تكنولوژي بازميگردد كه سرآغاز آن را مي توان در انقلاب هاي علمي بخصوص در زمينه فيزيك در قرون گذشته بازجست. نوآوري هاي تكنولوژيكي مابعد علم بود كه سبب گرديد علم و تكنولوژي با يكديگر حصار محكمي كه بين واقعيت / غيرواقعيت ، طبيعي / مصنوعي ، ارگانيك / غير ارگانيگ ، بيولوژي / تكنولوژي ، انساني / ماشيني و ذاتي / اكتسابي وجود داشت به تدريج ضعيف كرده و از بين ببرند(Best,1999,151) و اين فرصت را براي مدرنيته مهيا نمايند كه به عنوان يك رويداد معرفت شناختي راز پنهان در ماهيت تكنولوژي را آشكار كند و نشان دهد كه چگونه عقلانيت ناشي از تكنولوژي به انسان مدرن امكان مي دهد تا از قيد و بندهاي جوامع پيشامدرن رها شود (Feenberg,1999,3) .بديندليل در روند مدرنيته تكنولوژي به عنوان ابزاري فني در اصل به منزله كمك هاي اضافي و به مثابه ابزار مصنوعي براي اندامهاي انسان يا به منزله نظام ها و دستگاههاي فيزيولوژيكي تمهيد مي شود كه وظيفه اش به حداكثر رساندن خروجي و به حداقل رساندن ورودي است ( ليوتار،137،1380).در اين روند با جايگزيني تكنولوژي و عقلانيت ناشي از آن خصلت تكنولوژي به اجرا درميآيد و جامعه را به سمتي سوق مي دهد كه از آن به عنوان « مك دوناليزه شدن » ياد مي گردد(ريتزر،785،1380).
تكنولوژي در مدرنيته از يك سو تعيين كننده اهداف و همچنين شيوه رويكرد به آنها و باز هم مهمترين شيوه دور افتادن « نگرش تكنولوژيك» از پرسشهاي هستس شناسي بنيادين مي باشد(احمدي،1377،107) و از ديگر سو مرزهاي خود را فراتر از محيط هاي جغرافيايي ايدئولوژي ميگستردو برخلاف دوران گذشته كه محيط جغرافيايي تكنولوژي كوچكتر و محدودتر از محيط جغرافيايي ايدئولوژي بود ، حوزه نفوذ و محيط جغرافيايي تكنيك هاي جديد فراتر و گسترده تر از جغرافياي تحت حاكميت ايدئولوژي ، شكل گرفت(پاپلي يزدي،13،1369). در اين راستا اقتصاد سرمايه داري همتنيده با مدرنيته با جابجايي تكنولوژي متكي بر دانش پوزيتويستي واقعيت را به تصرف خويش در آورده و در نتيجه شانس عادلانه و برحق بودن خود را افزايش مي دهد. براين مبنا تكنولوژي ، تجلي رويكرد فرهنگ مسلط و كنترل كنندهاي مي شود مه در دوران مدرن با بهرهگيري از انسانها باعث پيدايش اشكال تازه نفوذ و تسلط جامعه بر فرد ميگردد(ماركوزه،159،1362).تكنولوژي مدرن با حالت تضاد دروني خود از يك سو طبيعت را براي زندگي انضباط بخشيده و از ديگر سو چون نيرويي ويرانگر طبيعت را دستخوش تغيير بسيار مي كند.تكنولوژي مدرن از يك سو با خلق شبكه ارتباطي مربوط به خود فشردگي و انقباض «زمان ـ فضا» را در مفهوم سيارهاي سبب گرديده(Harvey,1989,307 ) و از ديگر سو با پيوندي جداناپذير با علوم انساني ، تكنولوژي قدرت رادر كردارهاي اجتماعي نمودار ساخت.پيوند ناگسستني تكنولوژي و جامعه رويكرد به امر اجتماعي را متفاوت از جوامع سنتي ، شكل ديگري بخشيد.انسان مدرن در پارادوكس تسهيلكنندگي و تحميلكنندگي تكنولوژي مدرن ، گريز از زندگي مدرن در زمان فراغت و پذيرفتن آن را به عنوان امر واقع ، تجربه كرد.در اين ميان گردشگري بر بستري از نوآوريهاي تكنولوژيكي شكل گرفت و تاثيرپذيري آن در كنش حاصل از پارادوكس تكنولوژي مدرن تجلي يافت.اين تاثيرپذيري در دو بعد صورتبندي خاصي از گردشگري را نمودار ساخت كه مي توان آنها را در چارچوب تاثيرات مستقيم و غير مستقيم مورد بررسي قرار داد.
تاثيرمستقيم نوآوريهاي تكنولوژيكي پيدايش گردشگري به عنوان يك امر قابل انجام بود.بهگونهاي كه تجلي آن را مي توان در تسهيل ارتباطات بازجست.نوآوريهاي تكنولوژيكي در زمينه حمل و نقل به عنوان يكياز با اهميتترين اصول گردشگري امر سفر را براي گردشگران در چارچوب وسيله نقليه ايمن و شبكه راههاي وسيع و گسترده امكان پذير نمود و انجام گردشگريرا گسترش داد.رسيدن به مقاصد دور در مدت زمان كوتاه و صرف حداقل هزينه در جابجاييها باعث شد تا مراكز اقامت گردشگران در مقاصد شكل گيرد و دريك همتنيدگي كامل ، روند سفر بين دو مكان يكي براي گريز و ديگري براي ماوايي كوتاه مدت و دمي آسودن از ازدحام مدرن را شكل داد.مثالي بارز در اين زمينه مي تواند راهآهن باشد.زيرا تاريخ گردشگري با تاريخ راه آهن رابطه بسيار نزديكي دارد.راهآهن به عنوان وسيله حمل و نقل راحت و قابل اطمينان ، جمعيت انبوهي را براي مسافرت به سوي خود جلب كرد و اين خود در يك رابطه مستقيم گسترش روزافزون راه آهن را در سراسر قاره اروپا سبب گرديد.مقامات و مسئولان راهآهن در اروپا با توجه به اين مساله پيشقدم تاسيس هتل و تاسيسات مناسب در مسير راهآهن شدند.احداث راه آهن در مناطق زيبا و كوهستاني اروپا يكي از اولين اقدامات بود كه براي جلب و جذب گردشگران نقاط مختلف دنيا به عمل آمد.در اين راستا با پيدايش و توسعه شبكه راهآهن در قرن نوزدهم تحولات چشمگيري در توسعه گردشگري و حمل و نقل كالا و مسافر به وجود آورد.شبكه راهآهن اگر چه گران تمام مي شود و پرخرج است در عوض توانسته است براي مسافران ، بازرگانان و گردشگران رفاه ، سرعت و نظم رفت وآمد در رعايت ساعات پيش بيني شده را تضمين كند(رضواني، 1374، 57 ـ42).
ديگر نوآوري هاي تكنولوژيكي در زمينه حمل و نقل نيز همانگونه كه در مورد راه آهن بيان شد با تاثيري گذاري هاي متفاوت عمل نمودندو جريان گردشگري را در روند مدرنيته تسهيل نمودند.بخصوص در اين ميان اختراع اتومبيل در اواخر سده نوزدهم ميلادي و بعد از آن هواپيما در سده بيستم تحول عظيمي را در امر گردشگري سبب گرديدند.از اين لحاظ نوآوريهاي تكنولوژيكي در تاثيرگذاري مستقيم خود به عنوان تجلي عيني جريان دانش گردشگري را تسهيل نمودند.به اين امر در تبارشناسي گردشگري در بخش بعدي بيشتر خواهيم پرداخت و نوآوريهاي تكنولوژيكي به عنوان دانش حاكم در صورتبندي نظام گفتماني پيرامون گردشگري مورد بررسي قرار خواهد گرفت.
در بعد ديگر تاثيرگذاري غير مستقيم نوآوريهاي تكنولوژيكي بر گردشگري در ابعاد اقتصادي و آجتماعي ـ فرهنگي مدنظر مي باشد.از آنجا كه مدرنيته در ابعاد متافيزيكي خويش با خرد ناشي از انسانگرايي و با تكيه بر دستآوردهاي تكنولوژيكي تسهيل زندگي هرروزه را هدف قرار داد (احمدي،372،1377) و از اين رهگذر فرآيندهاي فرهنگ ، سياست و اقتصاد را درهم آميخت؛ نظامي را پديد آورد كه در چارچوب نوآوريهاي تكنولوژيكي با دخالت در تمامي شئون ، زندگي انسانها را بلعيد و هر جهش را واپس زد(ماركوزه،33،1362).مدرنيته يك نوع قالب بندي براي زندگي انسانها ارائه كرد كه بايد در يك آرمانشهر تكنولوژيكي به كمال برسد(آشوري،13،1375).پيدايش و تكوين جوامع شهري و گسترش روز افزون شهرنشيني همراه با كم شدن زمان كار و تفكيك آن از زمان فراغت و تعيين يك تقويم كار روزانه و هفتگي (رضواني،35،1374) خود نتيجه اين كمال گرايي مدرنيته در به نظم درآوردن زندگي انسانها بود.در اين ميان اين روند كه با كمك توسعه تكنولوژيكي صورت گرفت تاثيرگذاري غير مستقيمي بر گردشگري داشت كه مي توان انها را در موارد زير بيان نمود(قره نژاد،61،1374):
· افزايش درآمد سرانه كه خود افزايش تقاضا براي گردشگري را سبب گرديدو سفر به ديگر مناطق را امكان پذير نمود.افزايش در امد سرانه توانمندي از جا بركندگي انسان مدرن را براي سفرهاي با مقياس زياد را پديد آورد.
· بار مالي سرپرست خانوار در راستاي اشتغال ديگر افراد خانوار در مشاغل مختلف براي هزينه هاي اوليه خانوار كاهش داد .افزايش درآمد خانوار انجام سفر براي گذران اوقات فراغت و گردشگري را در روندي از پس انداز درآمد امكان پذير نمود.
· تقليل ساعات كار و افزايش ساعات فراغت از كار در روندي از تفكيك اين دو امر در روند مدرنيته، بنيان زماني را براي گردشگري فراهم آورد اين خود در حجم تقاضا براي گردشگري تاثير گذار بود.
· مهيا نمودن زمينه استراحت و فراغت به عنوان تجديد نيرو براي شاغلان از سوي ارگانهاي مختلف به صورت يك مساله سياسي و اجتماعي در آمد. به دنبال اين مساله موضوع افزايش قدرت خريد و امكان سير و سفر براي تمام جامعه در سياستگذاريهاي رشد اقتصادي دولتها اجتناب ناپذير گرديد.
بر تمامي اين موارد بايد تاثيرگذاري غير مستقيم تكنولوزي را در بعد اجتماعي ـ فرهنگي بر گردشگري افزود كه در راستاي ازدحام و تراكم ناشي از مدرنيته ، گريز از زندگي مدرن براي مدتي كوتاه و استراحت در مكاني دور از زندگي مدرن را سبب گرديد.ازدحام حاصل از مدرنيته در تبلور عيني جدا سازي فضاي شهري در روندي از ، اينجا مردم ، آنجا ترافيك/ اينجا كار ، آنجا خانه/ اينجا اغنيا ، آنجا فقرا و در ميان آنها موانعي از چمن و سيمان (برمن،204،1380) ، انسان مدرن را زير فشارهاي عصبي و رواني قرار داد و گريز از اين محيط را به عنوان راهكاري براي دوربودن كوتاه مدت و تمدد اعصاب و استراحت در چارچوب گردشگري سبب شد.از اين رو انسان مدرن در زير فشار حاصل از گشتل تكنولوژي در دوره مدرن كه در پيرامون ماهيت چندگانه تكنولوژي شكل دهنده كنش انسان بود رويكرد به گردشگري را به عنوان گونهاي از گذران اوقات فراغت برگزيد.
0 نظرات:
ارسال یک نظر