۱۳۹۰ خرداد ۱۷, سه‌شنبه

برنامه ‏ریزی توریسم‏

نویسنده : مایکل ای.کلی
منبع : مجله رشد آموزش جغرافیا ، تابستان 1381 ، شماره 62
قسمت اول
مقدمه
طراحی راهبردهای توسعهء توریسم،جزئی از عمل برنامه‏ریزی‏ است که در آن،بیش‏تر برنامه ‏ریزان متخصص،دارای تجربه یا اطلاعات دست اول ناچیزی هستند.اغلب برنامه‏ ریزان از جاذبهء جهانی توریسم به عنوان یک فعالیت اقتصادی آگاه هستند،اما عدهء کمی از آن‏ها از فوریتی که در جهان دههء 1990 و پس از آن،درمورد تلفیق فرایندهای برنامه‏ ریزی با مشارکت عمومی،تجزیه و تحلیل‏ سود و زیان،تجزیه و تحلیل راهبردی و برنامه‏ ریزی اجرایی،و توسعهء توریسم وجود دارد،آگاهی دارند.
تا اواخر دههء 1970،برنامه‏ ریزی توریسم،تقریبا به طور انحصاری به عنوان مسألهء جذب بازدیدکنندگان به یک محل خاص‏ مطرح بود.به ویژه،اسراف و ولخرجی دولت‏ ها،بازاریابی استانی‏ و ملی و برنامه‏ های تبلیغاتی در رقابت برای جذب توریست‏ ها در اولویت بودند.به این برنامه‏ های تبلیغاتی هنوز هم اهمیت داده‏ می ‏شود و حکومت‏ ها باز هم بیش‏تر دلارهای اختصاص یافته به‏ توسعهء توریسم را خرج آن‏ها می‏کنند.
از نظر بسیاری از مردم محلی،توریسم موضوعی ضد و نقیض‏ است.هم خوب است و هم بد.هیولای دعوت نشده‏ای ات که‏ در جامعه فرود می‏ آید و در بهترین شرایط،سود اقتصادی می‏آورد اما یان امر به قیمت تخریب اجتماع و فشار بر زیرساخت‏ ها و جامعه‏ صورت می‏ گیرد.وقتی که من به عنوان یک برنامه‏ ریز کاربری زمین‏ روی«زیستگاه هابای»در شمال شرق«آریزونا»3کار می‏ کردم،بارها از مردم شنیدم که می‏ گفتند:«افرادی که به این‏جا می‏ آیند تا مراسم ما را تماشا کنند،خیلی بی ‏نزاکت هستند...».و یا:«من واقعا خوشحال‏ می‏ شوم،اگر آن‏ها فقط پولشان را بفرستند و خودشان اصلا تشریف‏ نیاورند!»
و نباید از این اظهارات شگفت‏ زده شد.جریان توریست به‏ «هابای»در سال 1990،سالانه 50 تا 90 هزار نفر تخمین زده شد و احتمالا از آن زمان تا به حال نیز افزایش یافته است.در مقابل،کم‏تر از 10 هزار نفر از مردم بومی در این زیستگاه زندگی می‏ کنند.به‏ علاوه،«هابای»برای پذیرش این همه دیدارگر مجهز نیست.در این‏ زیستگاه،تنها 2 متل که روی هم رفته دارای 55 اتاق هستند و 2 رستوران قابل استفاده وجود دارد.یان دو رستوران،40 مایل از همدیگر فاصله دارند.از 12 روستای«هه ابای»،تنها یکی از آن‏ها دارای تور سیاحتی پیاده و دارای راهنمای دهکده است.3 راهنما از کارمندان روستا هستند و از مؤسسات خارج از روستا مزد می‏گیرند. تور،هزینه‏ای ندارد؛هرچند که بخشش‏ها(مثلا پرداخت انعام)قبول‏ و تشویق می‏شوند.تو الت‏های عمومی اندکی در نقاط مختلف‏ زیستگاه وجود دارد.
حکومت قبیله ‏ای«هابای»برنامه‏ای برای ترویج توریسم در زیستگاه ندارد.در عوض،ادارات قبیله‏ای مختلفی مسؤول‏ جوابگویی به پرسش ‏های اتفاقی پستی یا تلفنی هستند.باوجوداین، در مرکز،در ادارات دولت ایالتی در«فنیکس،آریزونا»،توریزم با حرص و ولع تبلیغ می‏شود و از مردم می‏خواهند،به یان زیستگاه‏ بروند و سرخپوستان را ببینند.( البته همراه این تبلیغات،برنامه‏ای نه‏ چندان مخفی هم برای خرج پول‏ های آن‏ها وقتی که در سایر قسمت‏های آریزونا هستند،تدارک دیده می‏شود).این تبلیغات در سطح جهانی انجام می‏شود.تا آن‏جا که من اطلاع دارم،حکومت‏ قبیله‏ ای«هابای»هرگز اجازهء چنین کاری را به دولت ایالتی نداده‏ است.بااین‏حال،هر سال توریست‏ ها می‏ آیند و مردم«هابای» مقاومت می‏ کنند و غر می‏زنند.
وضع«هابای»همواره بدین منوال نبوده است.تا چندی پیش، مقدم دیدارکنندگان-که آن زمان خیلی زیاد نبودند-در زیستگاه گرامی‏ بود و از آن‏ها برای شرکت در بخش‏های عمومی و مراسم قربانی‏ (سرخپوستان)استقبال می‏کردند.الان چنین نیست.این یکی از تناقض‏ های متداول در توریزم است:رشد تقاضا که مآلا بر عرضه‏ حاکم می‏ شود،بنوبهء خود هر نوع طرز تلقی مثبت ساکنان محلی را درمورد توریست‏ ها از بین می‏برد.
«کلیرگان»اظهار می‏دارد:«جوامع و مناطق مورد توجه‏ توریست‏ ها عموما فاقد تخصص درمورد روابط بین توریسم و مکان‏های ویژه هستند.» او ادامه می‏دهد:«برنامه ‏ریزان می ‏توانند، در سطح ویع‏تری آموزش جامعه را به عهده گیرند،توریسم را به‏ شهر و برنامه‏ های جامعه پیوند دهند و در حمایت و محافظت از منابع‏ اجتماعی،فرهنگی و طبیعی که در معرض برخورد توریست‏ ها قرار دارند،پیشگام باشند.»
برای انجام این امر،برنمه‏ ریزان به یک چارچوب مفهومی از توریسم نیاز دارند تا با استفاده از آن بتوانند،راهبردهای موفق‏ توریستی را طرح کنند؛یعین آن راهبردهایی که تقاضای توریست را با منابع طبیعی،فرهنگی و انسانی محل،سازگار سازد تا حرمت‏ زندگی شخصی ساکنان محلی حفظ شود.برای مقابله با راهبردهایی‏ که فقط متوجه نیازهای توریست ‏ها هستند و سازشی با ساکنان محلی‏ ندارند،می‏توان طراحی را روی برنامه‏ ریزی نوع ویژه‏ای از توریسم، یعنی«توریسم فرهنگی»متمرکز کرد.در توسعهء راهبردهای توریسم‏ فرهنگی،موضوعات اجتماعی بیش از سایر موضوعات درنظر گرفته‏ می ‏شوند.شما احتمالا تا به حال از اظهارات من متوجه شده ‏اید که‏ چرا روی برنامه‏ ریزی توریسم فرهنگی تأکید دارم.عناوینی که در ادامه شرح خواهم داد،عبارتند از:
توریسم چیست؟
انواع توریسم
اجزای ساختاری یک برنامهء توریسم
عناصر طراحی محیطی یک برنامهء توریستی
مبانی برنامه‏ریزی و توسعهء موفقیت‏آمیز توریسم
فرایند طراحی برنامهء توریسم
مقیاس‏های برنامه‏ریزی توریسم
نیمهء درست-نیمه غلط و ملاحظات.
توریسم چیست؟
از نظر کمّی،توریست شخصی است که به دلایل غیر شغلی، بیش از 50 مایل(80 کیلومتر-م.)مسافرت می‏ کند و شب را دور از محل معمولی یکونتش می‏گذراند.براساس این تعریف یا این‏گونه‏ تعاریف است که بیش‏تر آمارهای مسافرتی(حرکت از مبدأ و هزینه‏ ها) جمع‏ آوری و محاسبه می‏گردند.
از میان تعدا کثیری از تعریف دیگر درمورد توریسم،درمورد این‏که چه توریسمی می‏تواند به یک برنامه‏ ریزی موفق منجر شود، دو دیدگاه از اهمیت برخوردارند:اول،دیدگاهی است که می‏ گوید توریسم یک تجربهء شخصی بشری است.برخی مردم‏شناسان از این‏ فراتر می روند و عقیده دارند،توریزم واقعا یک تجربهء فرهنگی، انسانی و معنوی است.دومین دیدگاه این است که توریسم یک‏ فعالیت اقتصادی-صادراتی است.
به عنوان یک تجربه
تجربه‏ های شخصی توریست،کلید موفقیت هر راهبرد توریسم‏ است.اغلب،رویای تجربه ‏ای غیرمنتظره در جایی غیر از منزل یا محل کار است که مردم را تحریک می‏کند تا مسافرت کنند و به‏ توریست تبدیل شوند.همچنین،تکرار تجربه‏ های خوشایند است‏ که توریست را وادار می‏کند،دوباره به مکانی بازگردد یا به وی الهام‏ می‏دهد که درمورد یان مقصد عالی به دیگران توضیح دهد.از این‏رو،استراتژی موفق توریسم باید شرایطی فراهم کند که‏ توریست‏ ها تجربه‏ های خوشایندی داشته باشند؛وگرنه مردم نخواهند آمد و یا برای بار دوم باز نخواهند گشت.
یک تئوری مردم‏شناسی‏ می‏ گوید:توریسم تجربه‏ ای مشابه‏ تجربهء مذهبی است.از آن‏جا که تجربهء توریسم از نظر زمانی برای‏ بیش‏تر مردم محدود است و برای آن‏ها در مکانی خارج از معمول‏ زندگی‏شان اتفاق می‏افتد،احساسات فوق العاده غیرمعمول آن‏ها، با مکان مقصد توأم می‏شود.وقتی شخص سفری را آغاز می‏کند، زندگی معمولی خود را از طریق انتقالی مانند پرواز یک هواپیما، ترک می‏ کند و حسی متعالی به او دست می‏دهد.او در این مکان‏ غیرعادی مرموز،تجربه‏ ای می‏کند و سپس از طریق انتقالی دیگر، مثل فرود هواپیما،به زندگی معمولی‏اش بازمی‏ گردد.اغلب همراه‏ با یان آخرین انتقال،اندوه از دست دادن آن‏مکان اسرارآمیز و روابط عاطفی شدیدی که در آن‏جا تجربه شده است،به وجود می‏آید.
وقتی مردم در زمان و فضای غیرمعمول خود،در مکان اسرارآمیز هستند،قوانین زندگی عادی آن‏ها معمولا به هم می‏ خورد یا کاملا برعکس می‏شود.آن‏ها می‏توانند در جست‏وجوی سرنوشت خود، در موقعیت‏ های شانسی و تصادفی باشند،آنچه را که ندیده و نمی‏ شناسند تجربه کنند و از اسم کوچک اشخاص استفاده کنند.
به عنوان یک فعالیت اقتصادی
به توریسم می‏توان به عنوان مورد خاصی از فعالیت اقتصادی‏ -صادراتی نگریست.مورد خاص،زیرا به جای این‏که کالا و محصولات خدماتی برای خریدار فرستاده شوند،خریدار برای یافتن‏ و تجربه کردن،به سوی کالا و خدمات می‏ آید.یان پدیده‏ای است‏ که می تواند به عوارض نامطلوبی‏ مانند:تراکم،آلودگی،جرم و جنایت منجر شود.همین نکته ریشهء ضد و نقیض بودن توریسم است‏ و مرغی را که تخم طلایی«سودآوری اقتصادی توریسم»را می‏گذارد،بیمار می‏کند.
انواع توریسم
به منظور تشریح درست انواع توریسم،طبقه‏ بندی‏های متفاوتی از آن مطرح شده است.یک طبقه‏ بندی صوری‏ روی جاذبه‏ های نوع اول‏ متمرکز است؛یعنی روی تولید توریسمی که در حال بازاریابی و سفارش‏ دادن است.طبق این طبقه‏ بندی،انواع توریسم شامل موارد زیر است: اکوتوریسم (Ecotourism)
توریسم طبیعت (Nature Tourism)
توریسم ماجراجویانه (Adventure Tourism)
رفتن و ماندن (Getaway and Stay)
توریسم فرهنگی (Cultural Tourism)
طبقه‏ بندی دیگر،طبقه‏ بندی ترتیبی‏است که براساس آن حجم‏ توریست‏ ها را درنظر می‏ گیرند.این طبقه‏ بندی طیف وسیعی از انواع‏ توریسم،از«توریسم انبوه» یعنی تعداد زیادی توریست تا «اکتشاف کننده»،یعنی آن توریست منفرد که به تنهایی مسافرت‏ می‏ کند،را شامل می‏ شود.برای تجسم این طیف وسیع می‏توان گروه‏ مردمی را که از 47 اتوبوس دیزلی بدبو در مراکز خرید جنب«کلیسای‏ نوتردام»خالی می ‏شوند( البته حالا دیگر این‏طور نیست)،تا آن‏ جوانکی که با کوله‏ پشتی کثیفش به تنهایی در فلات«تبت» پشت‏ کوه«اورست»جلوی اتومبیل ‏ها را می‏ گیرد،درنظر گرفت.
هر کدام از یان تقسیمات دارای انتظارات متفاوت از تجربه‏ های‏ توریسم،و نیز نیازهای خدماتی و مسافتی هستند و براساس این‏ انتظارات هدف‏ های بازاریابی ویژه‏ای را دنبال می‏ کنند و برنامه‏ های‏ تبلیغاتی و توسعهء خاصی را درنظر می‏ گیرند.
اجزای ساختاری یک برنامهء توریسم
گان‏ ساختار توریسم را بر حسب مفاهیم عرضه و تقاضا تعریف‏ کرده است.اهمیت تجزیه و تحلیل وی از ساختار توریسم این است‏ که نتیجه می‏ گیرد،توریسم موفق برنامه ‏ریزی در هردو ناحیهء اقتصادی‏ (هم عرضه و هم تقاضا)را درنظر دارد و نه فقط یکی از آن‏ها را.در ایجاد تقاضا و عرضه،باید موازنه صورت گیرد،وگرنه پروژه‏ ها و برنامه‏ ها شکست خواهند خورد.
تقاضا
«تقاضا»در مدل گان به معنی«جمعیت»است.اولین اثر جمعیت‏ در بازار توریسم،با فراهم بودن دو منبع مشخص،یعنی زمان و پول، اتفاق می‏ افتد.توریسم در سطح جهانی بازار بالقوه‏ای است که قطعا کم‏تر از 10 درصد جمعیت جهان را شامل می‏شود.محاسبهء جمعیت‏ توریست بالقوه در تقسیمات بازار ویژه-که برنامه ‏های تبلیغاتی و بازاریابی به خاطر آن آماده می‏ شوند-برای بسیاری از مشاوران‏ بازاریابی و تبلیغاتی به منزلهء پول نقد است.این کار مستلزم پژوهش‏ عملی و تجزیه و تحلیل پیچیدهء چند متغیره،از نتایج است.
عرضه
گان«عرضه»را ترکیبی از 4 عنصر می‏داند:حمل و نقل، جاذبه‏ها،خدمات و اطلاعات و تبلیغات.حمل و نقل را باید در دو سطح ملاحظه نمود:اولی پیوند بین مکان‏ های مبدأ و مقصد توریست ‏ها،دومی شبکهء حمل و نقل در منطقهء مقصد.فرایند کامل‏ برنامه‏ ریزی باید تهیه و تدارک تمام جنبه‏ های زیربنایی فیزیکی، شامل:حمل و نقل،آب،فاضلاب،انرژی و ارتباطات را در این‏ جزء شاختاری درنظر بگیرد.
جاذبه‏ ها و خرده جاذبه‏ هایی که گان مطرح می‏کند،به دو طریق‏ در برنامه‏ ریزی موفق توریسم نقش بازی می‏ کند:یکی جاذبه‏ هایی که‏ اغلب یک فرد را جذب می‏ کنند تا به مقصد ویژه‏ای که درمورد آن‏ خیال‏ پردازی کرده است،مسافرت کند؛و دوم بخشی از تجربهء حقیقی توریسم در منطقهء مقصد.خدمات،جزء مهم دیگر تجربهء تولید توریسم(جلب جهانگرد)را تشکیل می‏دهند.کانون توجه این‏ جزء یافتن محل اقامت و مؤسسات مربوط به غذا و نوشیدنی‏ها و کارکنان آنهاست.در این‏جا،طراحی مناسب،سلیقهء خوب،و کارکنان تربیت شده،اغلب اجزای کلیدی هستند.
آخرین جزء ساختاری گان،اطلاعات و تشویق است.این‏ اهمیت دارد که هر قسمت از بازار توریسم را با مطالب اطلاعاتی و تبلیغاتی که برای بازدید اشتیاق ایجاد می‏کنند و توریست را به مقصد می‏ آوردند،پر کنیم.بدبختانه این جزء در برناه‏ ریزی سنتی توریسم، به طور بسیار بدی از موازنه خارج است.درواقع،منابعی که باید صرف آموزش و سایر مسائل شوند،به این جزء اختصاص داده‏ م شوند. البته این امر نسبت به 10 تا 20 سال پیش کم‏تر شده است. جنبهء دیگر این جزء،به کارگیزی علائم خوب در منطقه،برای راحتی‏ و حرکت صحیح مردم است.
عناصر طراحی محیطی یک برنامهء توریستی
وینتر بادم‏ از سه عنصر اساسی و یک سلسله اصول و مبانی که‏ باید در برنامهء توریسم مورد ملاحظه قرار گیرند،بحث می‏ کند.این‏ عناصر عبارتند از:ساکنان محل،دیدارکنندگان و قلمرو دیداری. بیش‏تر اوقات،برنامه‏ ریزان از ساکنان محلی غفلت کرده‏ اند.ساکنان‏ محلی قسمتی از تجربهء توریست‏ ها هستند.فرهنگ آن‏ها در احساس‏ مکان توسط توریست‏ ها مشارکت می‏ کند.اما ساکنان محلی به‏ «محرمیت»نیز احتیاج دارند.آن‏ها نمی‏ توانند همواره در نمایش‏ حاضر باشند.نقطهء دیگر برنامه ‏ریزی این است که توسعهء توریسم‏ باید به نحوی اتفاق بیفتد که برای ساکنان محلی نز به اندازهء دیدارکنندگان قابل دسترس باشد؛یعنی توسعه باید در توان مالی هر دو طرف باشد.
وینتر بادم،درمورد دیدارکنندگان می‏گوید:«هدف موفق در مورد دیدارکننده آن است که بیش‏تر با کیفیت دیدارکننده سر و کار داشته باشد تا با تعداد آن،دیدارکنندهء کیفی آن است که دیدار را احتمالا تکرار کند و به محیط دیداری(هم طبیعی و هم ساخت بشر) احترام بگذارد.»این بیان ایجاب می‏کند که بازار به تقسیمات مشخص‏ در برنامه‏ریزی توریسم و جذب دیدارکنندگان مطلوب آن تقسیم‏بندی‏ ببپردازد و در نتیجه،در دلارهای تبلیغاتی صرفه‏ جویی شود و سایر اجزای توریسم توسعه یابند.

۱۳۹۰ خرداد ۱۰, سه‌شنبه

ظرفیت‏های اشتغالزایی توریسم‏ به عنوان‏ راهکاری برای حل مشکل بیکاری

نویسنده :امیر هوشنگ امینی
رویارویی با مشکل بیکاری و ضرورت و فوریت ایجاد فرصت‏های شغلی جدید از جمله‏ مسایل و مواردیست که رفته‏رفته آشکارا هم‏ مشکل‏آفرین و هم اجتناب‏ناپذیر می‏شود. بنابراین،تردید نیست که برای رویارویی با آن‏ بایستی به گونه‏ای سنجیده و عملی به راهیابی‏ نشست و به حکم علم و تجربه،یکی از اساسی‏ترین راه‏های رویارویی با بیکاری،کمک به‏ ایجاد فرصت‏های شغلی جدید از طریق توسعه‏ توریسم ملی می‏باشد-فعالیتی که اعم است از توریسم داخلی و خارجی،1فعالیتی که‏ عمده‏ترین،کارآترین،موثرترین و در نهایت‏ تنها در توسعه توریسم است که همواره‏ سود حاصل از دادوستد بین کشورهای دارا و ندار،به کیسه کشور ندار یا کمتر دارا سرازیر می‏شود.
اشتغالزاترین زیربخش خدمات بازرگانی می‏باشد و به عبارت دیگر،فعالیتی است که به حکم علم و تجربه،در صورت فراهم‏بودن شرایط و امکانات‏ لازم که هم اکنون کشور فاقد آنهاست،در سنجش‏ با هر نوع فعالیت دیگر اقتصادی،اجتماعی و یا فرهنگی،در هر جامعه‏ای،در اثرگذاری بر توسعه‏ متعادل اقتصادی،توزیع متعادل درآمد و ثروت و در نهایت ایجاد فرصت‏های شغلی جدید و... به‏ویژه در جامعه‏های عقب افتاده،روبه‏رشد و یا در آستانه صنعتی شدن از جایگاهی ویژه برخوردار است.خلاصه آنکه تنها در این رشته از دادوستد و یا بازگانی بین کشورهای دارا و ندار است که‏ همواره سود حاصل از آن به کیسه کشور ندار یا کمتر دارا سرازیر می‏شود.در این رشته از فعالیت‏ وجوه حاصل از صادرات خدمات توریستی که‏ بهترین نوع از انواع صادرات است و به صادرات‏ نامریی مشهور است،و افزون براین،بسان خود توریست همواره در حرکت است و موجبات توزیع‏ متعادل درآمد و ایجاد سرمایه و پس‏انداز و به تبع آن فرصت‏های شغلی جدید را فراهم‏ می‏سازد.
ازاین‏رو،با نگاهی به سیر تحول توریسم در سطح جهان و چگونگی نگرش سازمان‏های‏ بین‏المللی به آن و اینکه سازمان ملل متحد در دهه پنجاه میلادی این رشته از فعالیت را به عنوان صنعت اعلام کرد تا آنکه در ممالک‏ جهان سوم،و به‏طور کلی،در کشورهای روبه‏ پیشرفت،آنرا از مزایای بیشماری که برای صنعت‏ قایل می‏شوند،برخوردار سازند،اهمیت توریسم‏ در توسعه اقتصادی آشکار می‏شود.
ناگفته نماند که اقتصاددانان متخصص در فعالیت‏های توریستی،ضریب تکاثر یا فزاینده‏ سرمایه‏گذاری در این رشته از فعالیت را در جامعه‏های مشابه ایران رقمی بین 7 تا 10 می‏دانند،رقمی که فوق العاده بالاست و آثار آن‏ صرفنظر از اینکه در تولید ملی و توسعه متعادل‏ منطقه‏ای فوق العاده موثر است،بیشترین اثر را در ایجاد فرصت‏های شغلی جدید دارد.
به‏هرحال،با توجه به نقش و کاربرد توریسم ملی در توسعه اقتصادی،اجتماعی و فرهنگی و به‏ویژه نقش تعدیلی آن در رشد و توسعه اقتصادی مناطق مختلف،تحصیل درآمد ارزی و ایجاد زمینه برای سرمایه‏گذاری‏های‏ مکمل در رشته‏های گوناگون و نهایتا تاثیر آن در کمک به افزایش نرخ رشد اشتغال،ذکر چند نکته‏ دیگر ضرورت دارد که به آن‏ها اشاره خواهد شد:
-ایران،افزون بر موقعیت مناسب جغرافیایی، از انواع جاذبه‏های طبیعی و اکتسابی(که هر کدام‏ به تنهایی می‏تواند یک کشور را به عنوان بازاری‏ قابل عرضه به جریان توریسم بین‏المللی وارد کند)برخوردار است.متوسط اقامت توریست‏های‏ داخلی و خارجی در ایران نیز به لحاظ وسعت‏ سرزمین،تنوع آب و هوا،پراکندگی آثار باستانی و تاریخی،مراکز زیارتی و...به عنوان یکی از عمده‏ترین عوامل رشد و توسعه توریسم در سطح بالایی قرار دارد،کما اینکه در گذشته‏ نزدیک(1355)متوسط اقامت توریست‏های‏ خارجی در ایران 5/18 شب محاسبه شده بود که‏ در مقایسه با متوسط اقامت در سایر ممالک‏ فوق العاده بالاست.
اما باید توجه داشت که توسعه توریسم و به‏ویژه توریسم خارجی-همانگونه که اشاره شد- مستلزم شرایط و امکاناتی است که در حال حاضر مهیا نیست.بنابراین،لازم است برای رشد و توسعه توریسم ملی به گونه‏ای همه جانبه،صحیح‏ و منطبق با اصول و موازین برنامه‏ریزی توریستی‏ و با اولویت دادن به گشت‏وگذارهای داخلی، (به تصویر صفحه مراجعه شود) اقتصاددانان ضریب تکاثر سرمایه‏گذاری‏ در صنعت توریسم را در جامعه‏هایی چون‏ ایران بین 7 تا 10 می‏دانند.
با توجه به تنظیم اوقات فراغت مردم،به‏ویژه‏ جوانان اقدام کنیم.ناگفته نماند که تکیه بر گروه‏ جوانان از آن جهت حایز اهمیت است که در هرگونه برنامه‏ریزی اجتماعی و فرهنگی،تنظیم‏ اوقات فراغت جوانان به عنوان سازندگان آینده‏ جامعه همواره مورد تاکید است.
-برنامه‏ریزی جهانگردی جز در موارد خاص‏ سیاستگذاری ملی،تبلیغات ملی و هماهنگی آن‏ (که باید در دست دولت و متمرکز باشد)نمی‏تواند در برنامه‏ریزی کلی ملی مورد عمل قرار گیرد،زیرا توریسم از نقطه نظر برنامه‏ریزان-خاصه‏ برنامه‏ریزان عمران ناحیه‏ای و اصولا دست‏اندرکاران برنامه‏ریزی توسعه توریسم-تنها در سطح مناطق می‏تواند نتایج مطلوبی را عاید کند.
-باید توجه داشت که اصولا برنامه‏ریزی‏ توریسم به لحاظ ارتباط مستقیم با سایر فعالیت‏ها،فوق العاده پیچیده است و تحقق آن جز به دست کارشناسان متبحر صاحب علم و تجربه‏ در مسایل توریستی عملی نیست.
با توجه به آنچه عنوان شد،به نظر می‏رسد که‏ گفتاری هرچند کوتاه درباره توریسم خالی از فایده‏ نباشد،زیرا تردید نیست که دولت برای رویارویی‏ با بیکاری و ایجاد اشتغال ملزم به توجه بیش از حد به این رشته از فعالیت خواهد بود،فعالیتی که‏ در سنجش با هر نوع فعالیت دیگر اشتغالزاتر می‏باشد.بنابراین،گفتار خود در این‏باره را بدینسان آغاز می‏کنیم که:
آنچه مسلم است،از دوران باستان تاکنون‏ همواره سه نوع انگیزه اصلی و اساسی محرک‏ انسان‏ها در تغییر موقت محل اقامت آنان و انجام‏ سفرهای کوتاه یا طولانی و خطرناک بوده است: انگیزه‏های دینی،تفریحی و علاقه(علایق‏ سیاسی و بازرگانی)و کنجکاوی.به جرات‏ می‏توان مدعی شد که در دوران باستان،اولین و اساسی‏ترین انگیزه سفر احساسات دینی بوده‏ است و مردم برای دیدن اماکن مقدسه به‏ سفرهای طولانی دست می‏زدند.همین انگیزه، چینی‏ها پیرو«بودا»را برای سفر به هندوستان و پیمودن هزاران فرسنگ راه برانگیخته است. یونانیان و رومیان هم در دسته‏ها و گروه‏های‏ عظیم به معبد«دلفی»سفر می‏کردند تا به‏ پیشگویی‏های«اراکلس»گوش فرا دهند.
حس کنجکاوی نیز از جمله انگیزه‏های سفر است که همواره از دوران باستان وجود داشته و انگیزه سفرهای طولانی برای شناسایی آداب و رسوم و سنن قبایل و ملل دیگر بوده است. داستان‏های نقل‏شده توسط جهانگردان‏ سفرنامه‏نویس که معروف‏ترین آنها«هرودت» است،گاهی تنها مدرک موجود و مبنی بر وجود تمدن‏های بزرگی است که ناپدید شده‏اند،ولی‏ کاوش‏های باستان‏شناسی وجود آنها را ثابت کرده‏ است.
بازی‏های المپیک هم طی حدود 1200 سال‏ (از سال 776 قبل از میلاد تا 393 بعد از میلاد مسیح)نه تنها یونانیان،بلکه رومیان را نیز از سراسر امپراتوری و حتی از سرزمین‏های‏ دوردست به خود جلب می‏کرده است.علاوه‏ بر این،در دوران باستان خاصیت شفابخشی آب‏ چشمه‏های معدنی هم یونانیان و رومیان را به امید شفا و سلامت به خود جلب می‏کرده است.
در امپراتوری‏های ایران و روم وجود جاده‏های‏ خوب و سهولت و امنیت مسافرت در پرتو قدرت‏ امپراتوری‏ها و وجود سرویس‏های منظم ارابه و کالسکه‏رانی،مردم مرفه را به دیدار نقاط جالب و متنعم از آرایش و زیبایی مناظر طبیعی تشویق‏ می‏کرد و گروهی را نیز برای خوشگذرانی به رم و یا سایر نقاط سوق می‏داد.رفته‏رفته این نوع‏ مسافرت‏های تفریحی نیز برای خود جایگاه‏ مشخص و مهمی را احراز کردند.
در قرون وسطا زیارت دوباره اهمیت خود را بازیافت،زیرا اروپای قرون وسطا مصادف بود با توسعه مسیحیت که تشویق کننده افراد به سفر برای ادای فرایض دینی است.علاوه‏براین،در خاور دور نیز بوداییان برای زیارت معابد به‏ سفرهای خود ادامه می‏دادند و در سده هشتم‏ میلادی مکه نیز به صورت یکی از عمده‏ترین‏ مراکز جلب زایران ممالک اسلامی درآمد.
در دوران باستان ایجاد شرایط و امکانات لازم‏ برای همزیستی مسالمت‏آمیز بین قبایل و دول‏ مختلف ضرورت ایجاب می‏کرد که نمایندگان دول‏ همسایه و یا دور از یکدیگر همواره در سفر باشند. افزون بر این،جاذبه و تصور کسب سودهای کلان‏ از طریق دستیابی به کالاهای کمیاب بازرگانان را بر آن می‏داشت تا در جستجوی کالاهای مناسب‏ به نقاط دور دست سفر کنند.به عنوان مثال، یونانیان مستعمراتی را در سواحل دریای سیاه، دریای مدیترانه تا«مارسی»ایجاد کردند و با اهالی‏ اطراف به تجارت پرداختند.تجار رومی نیز در جستجوی کهربا به سواحل بالتیک و به دنبال‏ فولاد به«ویستولا»و برای یافتن روی به جزایر بریتانیا رخنه کردند و به‏هرحال،مبادلات‏ بازرگانی در کلیه جهات صورت می‏گرفت.
در قرون وسطا بی‏فاصله پس از سقوط حکومت روم و هرج‏ومرج ناشی از آن و در نتیجه، هجوم اعراب و ترکان عثمانی و بالاخره،مجارها، برای مدتی سفرهای بازرگانی در اروپا محدود شد، اما در هر حال،نقل و انتقال افراد و مبادله‏ نمایندگان سیاسی بین ملل مختلف متوقف نشد. در این دوره،سفر تجار و بازرگانان بخش عمده‏ سفرها را تشکیل می‏داد.هزاران بازرگان برای‏ شرکت در بازار مکاره«سنت دنیس»و«شامپانی»و «آخن»در حرکت بودند.بازرگانان اروپایی،ایرانی، ارمنی،بلغاری،مصری،روسی،و عرب شهر قسطنطنیه را به عنوان محل ملاقات و مبادله‏ کالاهای تجاری خود انتخاب کرده و مدام به‏ سوی این قرارگاه در سفر بودند.
موضوع در خور اهمیت این که در این دوره، (به تصویر صفحه مراجعه شود) توسعه توریسم موکول به برقرار بودن دو شرط اساسی است:سرمایه-اوقات فراغت‏ زیاد.
بازرگانان فقط تجار ساده نبودند و در میان آنها روشنفکرانی مانند«مارکو پولو»تاجر ونیزی و یا «ابراهیم یعقوب»تاجر عرب و نویسنده«تاریخ‏ یعقوبی»نیز وجود داشتند که با اطلاعات جدیدی‏ به کشور خود باز می‏گشتند و سفرنامه‏های جالبی‏ نیز از خود به جای گذاشته‏اند.
در قرون وسطا گروه زیادی از مسافران را دانشجویانی تشکیل می‏دادند که وضعیت آنها از لحاظ کم و کیف حایز اهمیت فراوان است.این‏ دانشجویان برای آموختن و استفاده از تعالیم‏ استادان و دانشمندان معروف رهسپار شهرهایی‏ مانند رم،پاریس،نجف و قاهره می‏شدند.در واقع، در قرون وسطا سفر از انحصار بزرگان و اشراف‏زادگان خارج شد و به برکت امکانات‏ مذهبی و استحفاظی،انجام سفر برای افراد عادی‏ نیز مقدور گردید.البته باید توجه داشت که‏ این گونه سفرها در قرون وسطا بیشتر به صورت‏ پیاده یا با استفاده از الاغ و اسب و شتر و گاهی نیز با ارابه صورت می‏گرفت.
سده شانزدهم یا آغاز دوران جدید،مصادف‏ بود با اکتشافات بزرگ که به ظهور امپراتوری‏های‏ بزرگ از یک سو،و سقوط جمهوری بازرگانی‏ دریای مدیترانه از سوی دیگر منجر شد.این‏ اکتشافات علاوه بر ایجاد تغییرات اساسی در امر مسافرت بازرگانی،سبب شدند که مسیرهای‏ بازرگانی گذشته رها شوند و نوع،نحوه و شکل‏ تجارت نیز دستخوش تغییرات اساسی شود.
با تجدید حیات علمی و ادبی اروپا(رنسانس) جامعه جدیدی از مسافران،متشکل از افراد مشتاق دیدار اماکن تاریخی و معروف،افراد خواهان تفریح و گشت‏وگذار و بالاخره افراد کنجکاو و محقق که برای آمختن دست به سفر می‏زدند،به وجود آمد و شهرهای بزرگی مانند پاریس،رم و وین مردم مالک مختلف را به خود جلب می‏کردند.
از اواسط قرن نوزدهم،با اختراع راه آهن، توریسم با انقلابی عظیم مواجه شد،زیرا سده‏ بخار دارای سه اثر اساسی(سرعت،افزایش‏ ظرفیت حمل و نقل و بالاخره کاهش هزینه)بود که در نتیجه،موجب افزایش تعداد افرادی شد که‏ دست به سفر می‏زدند.با این حال،باید اذعان کرد که توریسم در سده نوزدهم هنوز موفق به‏ شکل‏گیری نشده بود،زیرا توسعه توریسم مستلزم‏ برقرار بودن دو شرط اساسی«سرمایه»و«اوقات‏ فراغت»زیاد است که در آن زمان هنوز در اختیار توده‏های وسیع جامعه‏های انسانی،به‏ویژه‏ کارمندان و کارگران و بالاخره مزدبگیران قرار نداشت.اما در سده بیستم با وضع قوانین‏ اجتماعی خاص و فراهم‏شدن امکانات لازم برای‏ گسترش توریسم،توریسم به صورت پدیده‏ای‏ اجتماعی در سطح وسیعی از کشورهای پیشرفته و متمدن پا به عرصه وجود نهاد.
رشد و توسعه توریسم بین‏المللی طی هفتاد سال اخیر نتیجه عوامل چندگانه‏ای بوده است که‏ اهم آنها عبارتند از:افزایش سطح درآمد،افزایش‏ طول اوقات فراغت از کار،پیشرفت و توسعه‏ وسایل حمل و نقل،کاوش‏های عظیم و پرارزش‏ جغرافیایی و بالاخره طول مدت اقامت در منطقه‏ یا کشور پذیرای جهانگرد.این عوامل کلا«و تواما» سبب شده‏اند که توریسم بین‏المللی در سطح
جهانی و سیاست و گشت‏وگذار داخلی در سطح‏ کشورها توسعه یابد و برای نخستین بار در سال‏ 1937 در«کمیسیون اقتصادی جامعه ملل»مورد توجه قرار گیرد و برای آن تعریفی ارایه شود.در سال 1950 هم«اتحادیه بین‏المللی آژانس‏های‏ رسمی مسافرتی»به ارایه تعریف جدیدی از توریسم پرداخت،اما در حال حاضر،تعریف مورد قبول کلیه اعضای سازمان ملل،تعریفی است که‏ در سال 1954 از سوی این سازمان مطرح شده و به شرح زیر مورد تایید قرار گرفته است:«توریست‏ شخصی است که به دلایل قانونی-غیر از مهاجرت-به کشور وارد می‏شود و در آنجا دست‏کم بیش از 24 ساعت و حد اکثر یک سال‏ اقامت می‏کند.»
روشن است که این تعریف درباره توریسم‏ داخلی هر کشوری نیز صادق است.در اینجا باید یادآور شویم که در مبحث توریسم به سفری«سفر توریستی»اطلاق می‏شود که اولا موقتی باشد، ثانیا اختیاری و در ثالث به قصد تحصیل‏ دستمزد صورت نگیرد.دکتر پل برن اکر (PAUL BERNECKER) اقتصادشناس و عضو «موسسه تحقیقات توریسم وین»در توصیف‏ توریسم و فعالیت‏های توریستی می‏نویسد: «هنگامی که گروهی از افراد یک کشور به‏طور موقت و به منظور گذران اوقات فراغت و تعطیلات خود،برای دیدن آثار باستانی،تاریخی، شرکت در مسابقات و مجامع،زیارت،تفریح و یا دیدن فامیل و دوستان و یا هر قصد دیگری محل‏ اقامت عادی خود را ترک گویند و به نقطه دیگری‏ سفر کنند،فعالیت‏های توریستی آغاز می‏شود.»
در بررسی اقتصاد ملی ممالک همواره با نوعی‏ فعالیت برخورد می‏کنیم که اصطلاحا توریسم‏ ملی عنوان می‏شود و متشکل است از گشت‏وگذارهای داخلی و هدف‏های توریستی، به اضافه سهم کشور از جریان توریسم بین‏المللی، به عبارت دیگر،توریست‏ها یا مسافرانی که در قالب تعاریف مورد قبول درباره توریسم به کشور وارد می‏شوند از یک‏سو،و مسافرت‏هایی که از طرف افراد کشور با هدف‏های توریستی به خارج‏ از کشور انجام می‏پذیرد،از سوی دیگر.
از آنجا که مسافرت اتباع کشور به خارج و هزینه‏های مربوطه تنها در انجام محاسبات ملی‏ می‏تواند اثربخش و قابل بررسی باشد،لذا وقتی‏ از صنعت توریسم ملی یک کشور گفتگو می‏شود، مراد همان مجموعه مسافرت‏هایی است که در داخل کشور انجام می‏پذیرند و اصطلاحا می‏توان‏ آنرا ایرانگردی‏2نامید که اعم است از سفرهایی‏ که توسط ایرانیان و افراد مقیم کشور در داخل‏ (به تصویر صفحه مراجعه شود) دولت برای رویارویی با بیکاری و ایجاد اشتغال ناگزیر است که به فعالیت در رشته‏ توریسم بیش از پیش توجه کند.
کشور با هدف‏های توریستی انجام می‏پذیرد و سفرهای مسافران خارجی به داخل کشور.
به‏هرحال،مجموعه فعالیت‏های صنعت‏ توریسم کشور دارای ارکانی دوگانه است.این‏ ارکان به عامل و معلول توریسم یا OBJECT و SUBJECT توریسم معروف هستند.
«عامل توریسم»رکن اساسی توریسم است و به‏ شخص-یا اشخاصی-اطلاق می‏شود که عمل‏ توریستی از وی سر می‏زند.بنابراین،عامل‏ توریسم«انسان»است،انسانی که در کانون‏ رویدادهای توریستی قرار دارد و تامین نیازها و تحقق انتظارات و تصورات او نمایشگر کلیه‏ رویدادهای اقتصادی،اجتماعی و فرهنگی است‏ که پدیده توریسم به دنبال دارد.«عامل توریسم» به عنوان«تقاضا»بستگی کامل به کم‏وکیف این‏ عامل دارد،زیرا«تقاضا»از لحاظ وسعت عمل‏ دارای انواع محلی،منطقه‏ای،داخلی و بین‏المللی‏ است.ناگفته نماند که«عامل توریسم»در توریسم‏ ملی هر کشور از دو گروه تشکیل می‏شود:عامل‏ داخلی و عامل خارجی که به تقاضای داخلی و خارجی نیز معروفند و توجه به آنها در برنامه‏ریزی‏های توسعه توریسم حایز اهمیت‏ فراوان است.
اما«معلول توریسم»به کشور پذیرای توریست‏ یا اصولا به هر جاذبه‏ای اطلاق می‏شود که بتواند برای تغییر موقت محل اقامت دایمی و عادی‏ اشخاص ایجاد انگیزه کند.بنابراین،اگر«عامل‏ توریسم»تقاضای بازار توریسم باشد،معلول‏ توریسم«عرضه»این بازار خواهد بود.باید توجه‏ داشت که«معلول توریسم»دارای انواع گوناگون‏ است و می‏تواند به صورت واحد یا دسته‏جمعی‏ مورد توجه باشد،مانند:جاذبه توریستی،وسایل‏ حمل و نقل،موسسات خدمات توریستی و بالاخره مسیرهای توریستی که بحث درباره آنها در این مختصر نمی‏گنجد.
اما آنچه نباید از نظر دور بماند،این است که‏ در صنعت توریسم،سرمایه ملی توریسم هر کشوری همانا جاذبه‏های توریستی آن کشور است،یعنی جاذبه‏های فرهنگی(مانند:محل‏ها و نواحی جالب باستانشناسی،آثار و ابنیه تاریخی، موزه‏ها،مظاهر فرهنگ جدید،موسسات سیاسی‏ و فرهنگی،مکان‏های دینی و...)سنت‏ها(مانند: جشنواره‏های ملی،هنر و صنایع دستی،موسیقی، فرهنگ عامه،آداب و رسوم بومی و...)مناظر زیبا (مانند دورنماهای چشمگیر و نواحی زیبای‏ طبیعی،پارک‏های ملی،حیات وحش،حیوانات و پرندگان،سواحل دریا،مراکز کوهستانی و...) پذیرایی و تفریحات(مانند:مشارکت در ورزش و تماشا،پارک‏های سرگرمی و تفریح،باغ وحش و آکواریوم‏ها،سینما و تاتر،زندگی شبانه،طبخ و وسایل اقامت و...)سایر جاذبه‏ها(مانند آب و هوا، مراکز درمانی چون چشمه‏های آب معدنی، جاذبه‏های خرید و اختصاصی و ارزانی و...)
این‏جاذبه‏ها یا به صورت مهیا وجود دارند و یا اینکه مهیا نیستند و عرضه آنها مستلزم‏ سرمایه‏گذاری است و هر کشور با توجه به‏ موقعیت جغرافیایی،سیاسی،اجتماعی و اقتصادی‏ می‏تواند از جاذبه‏های توریستی مهیا و نامهیای‏ خود در هر یک از دو رشته«توریسم ملی»یا «جهانگردی ملی»بهره‏مند شود.
توریسم داخلی به تحقیق موثرترین عامل‏ جذب و حرکت سرمایه‏های داخلی،به‏ویژه‏ سرمایه‏های سرگردان و فعال در زمینه‏های‏ غیر تولیدی و زیان‏بخش در سطح کشور است که‏ علاوه بر رونق‏بخشیدن به کار و پیشه و فراهم‏سازی زمینه‏های لازم برای‏ سرمایه‏گذاری‏های مکمل در کلیه بخش‏ها، به‏ویژه بخش کشاورزی،ورزش،مسکن روستایی، میان‏راهی و کوهستانی،قوی‏ترین عامل در توسعه متعادل اقتصادی،اجتماعی و فرهنگی‏ است و نهایتا با ایجاد فرصت‏های شغلی جدید، تعدیل نسبی درآمدها را نیز درپی دارد.
با بررسی اجمالی فعالیت‏هایی که برای توسعه‏ توریسم ملی ایران طی دوران گذشته به عمل‏ آمده،ملاحظه می‏شود که فعالیت جدی در خصوص رشد و توسعه توریسم ملی از دوران‏ برنامه عمرانی سوم با تشکیل«سازمان جلب‏ سیاحان»آغاز شد،با اقداماتی از قبیل:احداث یک‏ رشته مهمانسرا در شهرهای فاقد تاسیسات‏ (به تصویر صفحه مراجعه شود) پذیرایی مورد نیاز،احداث اردوگاه‏های توریستی و فراهم‏آوردن پاره‏ای تسهیلات توریستی،آموزش‏ خدمات توریستی و...
در همین دوره،با توجه به اهمیت توسعه‏ توریسم اقدامات دیگری هم به عمل آمد و طرح‏های جامع توریستی کشور،طرح جامع‏ توسعه کرانه‏های جنوبی دریای خزر،مراکز توریستی استراحتی و بهداشتی(مانند مراکز توریستی آب‏های معدنی آب اسک لاریجان، سرعین اردبیل،محلات و همچنین مراکز توریستی کلاردشت،دشت نظیر،کرند،مراکز کوهستانی و ساحلی)تهیه شد که متاسفانه‏ هیچکدام به موقع اجرا درنیامد.
زیرنویس‏ها
(1)روشن نیست به کدامین دلیل،واژه فارسی‏ معادل توریسم را گردشگری انتخاب کرده و بکار می‏برند،آنهم واژه‏ای که به انواع توریسم اطلاق‏ می‏شود و با کمی تامل و تفکر ملاحظه خواهد شد که توریسم دارای انواع متفاوتی است،مانند: توریسم درمانی،توریسم تجاری،توریسم مذهبی‏ و...که به هیچ روی دارای صفت گردشگری‏ نمی‏باشند.این واژه را به عنوان معادل فارسی‏ توریسم،نمی‏توان به کار برد.بنابراین،بهتر می‏بود اگر فرهنگستان ادب همان واژه‏ جهانگردی را به عنوان معادل فارسی توریسم‏ انتخاب می‏کرد و یا واژه ایرانگردی که معادل‏ توریسم داخلی انتخاب شده است،در حالی که‏ ایرانگردی هم توریسم داخلی و هم توریسم‏ خارجی را شامل است و لذا بکارگیری ایرانگردی‏ به عنوان معادل توریسم داخلی نادرست است و بایستی اصلاح شود.این نکته از این جهت در اینجا به میان آمد که بحث درباره آن همانند هر موضوع دیگر مستلزم آشنایی با اصول و مبانی‏ این رشته از فعالیت است که تا حدودی در این‏ گفتار به آن اشاره خواهد شد.

۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۶, دوشنبه

استراتژي قطب رشد گردشگری

در بيشتر موارد توسعه گردشگري غالباً به صورت «خود به خود» و بدون برنامه‌ريزي صورت مي‌گيرد هر چند مواردي وجود دارد كه گردشگري به صورت سنجيده با استفاده از استراتژي قطب رشد برنامه‌ريزي مي شود اين استراتژي شامل ايجاد امكانات گردشگری در مكان هايي است كه از نظر استراتژيكي به عنوان مراكز ترويج توسعه گردشگري وتوسعه اقتصادي مناسب هستند. سلسله مراتب بدين گونه است.
1ـ انتخاب يك مكان مناسب (قطب رشد) به وسيله دولت، معمولاً در منطقه‌اي كه از نظر اقتصادي مناسب است و براي فراهم آوردن نوعي توسعه گردشگری از قبل مناسب تشخيص داده شده است.
2ـ از طريق فعاليتهاي دولتي وفراهم آوردن انگيزه‌ها، سرمايه‌گذاري دولتي و خصوصي در ناحيه تزريق مي‌شود. معمولاً سرمايه‌گذاريها به صورت فراهم آوردن امكانات زيربنايي به صورت سوبسيد است.
3ـ اين سرمايه‌گذاري افراد، خدمات حمايتي و ديگر امكانات زيربنايي گردشگری را جذب مي‌كند و غالباً به وسيله محرك­هاي پيوسته دولتي ايجاد مي‌شود.
4ـ رشد اقتصادي نهايتاً به صورت خودكفا و مستقل از گردشگري صورت مي‌گيرد. زماني كه بازار محلي جدا از فرصت هاي گردشگری ايجاد مي‌شود، سرمايه‌گذاري­هاي جديدي صورت مي‌گيرد. در اين نقطه به تدريج محرك ها كنار گذاشته مي‌شوند. در همين زمان سودمندي‌هاي اقتصادي از قطب‌هاي رشد به مناطق افراد نشت مي‌كند.معمولاً زماني كه برنامه‌ريزي گردشگري «مقصدگرا» است يعني مقصد جاذبه گردشگری مورد نظر برنامه‌ريزي‌ها مي‌باشد، استراتژي قطب رشد مورد استفاده قرار مي‌گيرد.

دامنه نوردی

دامنه نوردی یکی از زیر شاخه های اکوتوریسم است که در یک الگوفضایی از گردشگری در طبیعت تبلور می یابد که در منابع مختلف اکوتوریستی کمتر بدان پرداخته شده است. به زبان ساده زمانی که افراد درباره ی دامنه نوردی فکر می کنند عمدتا به طبیعت٬ فضای باز بزرگ٬ سفری با کوله پشتی یا با چادرمی اندیشند. این فعالیت در اکثر افراد به عنوان وسیله رهایی و برگشتن  به طبیعت است٬ به علاوه روشی مفید برای دستیابی به تمرین فیزیکی مناسب است و منجر به فراموش شدن همه گرفتاری های زندگی شخصی و مسائل روزانه است.
دامنه نوردي به عنوان ورزش و فعالیتی تفریحی محسوب شده که در بستر طبیعت انجام گرفته و به نوعی اکوتوریسم اطلاق شده که علاوه بر مقرون به صرفه بودن برای سلامت فیزیکی انسان ها بخصوص افرادی با مشاغل کم تحرک مفید واقع می شود. دامنه نیاز چندانی به تجهیزات ویژه ندارد و از این جهت فشار زیادی را بر بدن تحمیل نمی کند و یک فرد می تواند بدور از فشارهای جانبی حاصل از تجهیزات ویژه که در کوهنوردی با آن روبرو هستیم به راحتی به فعالیت جسمی خود و پیاده روی مشغول شود. هرچند در برخی مواقع دامنه نوردی در بین کوه ها و تپه ها می تواند فشار جسمی را فرد را افزایش دهد ولی هیچگاه قابل مقایسه با فشار جسمی حاصل از صعود به ارتفاعات بالا نیست. مناسب ترین تعریفی را که می توان از دامنه نوردی ارائه داده عبارت است : «  دامنه نوردی به عنوان گونه ای از اکوتوریسم  نوعی پیاده روی در طبیعت محسوب می شود که با اهداف و انگیزه های تفریحی و تمدد جسم و روان انجام می گیرد»
در دامنه نوردی٬ مسافرت با اهمیت تر از مقصد است. این فعالیت می­تواند با یک پیاده روی در روز تعطیل در پارک همراه باشد و یا شامل مسافرت سه هفته ای  در دامنه كوه را در برگیرد. واژه های زیادی وجود دارد که اغلب برای دامنه وردی به کار برده می شود و وابسته به شرایط دامنه نوردی٬ مدت دامنه نوردی و ناحیه مربوطه است. پیاده روی٬ سفر با کوله پشتی٬ قدم زدن در بیشه زار٬ سلانه سلانه راه رفتن و کوه نوردی صرفا اصطلاحاتی هستند که به عنوان نوسانات یا شیوه های دامنه نوردی تعبیر می شوند. در اکثر اشکال اصلی٬ همه این فعالیت ها به پیاده روی خلاصه می شوند. چنانچه قادر به گذاشتن یک پا در جلوی پای دیگر باشید در این صورت می توانید به پیاده روی و دامنه نوردی بپردازید. دامنه نوردی در یک سطح پیشرفته تر میتواند به عنوان یک مرحله آغازین برای یادگیری توانایی های بقا و ماندگاری٬ کمپینگ٬ کوه نوردی٬ صخره نوردی٬ مهارت های جهت یابی  و تغییری در سایر شیوه های فضای باز محسوب شود. یک دامنه نورد ماهر و با تجربه در واقع یک کارشناس فضای باز٬ با دانش و سلامت جسمی است که ذهنیت فکری کاملا متعادلی دارد و با طبیعت سر و کار دارد. علاوه بر این نشانه هایی را از خود بر جای می گذارد.
زمانی که افراد درباره ی دامنه نوردی فکر می کنند عمدتا به طبیعت٬ فضای باز بزرگ٬ سفری با کوله پشتی یا با چادرمی اندیشند. این فعالیت در اکثر افراد به عنوان وسیله رهایی و برگشتن  به طبیعت است٬ به علاوه روشی مفید برای دستیابی به تمرین فیزیکی مناسب است و منجر به فراموش شدن همه گرفتاری های زندگی شخصی و مسائل روزانه است. دامنه نوردی فعالیتی تفریحی است که در آن به قدم زدن زدن می پردازیم٬  به این دلیل که علاقه مند به آن هستیم  نه اینکه مجبور به انجام آن باشیم. دلیل مهیا نمودن یک سفر از شخصی به شخص دیگر یا از موقعیتی به موقعیت دیگر متفاوت است.گردشگران با انگیزه های مختلفی به دامنه نوردی می پردازند برخی از انگیزه ها و دلایل دامنه نوردی به شرح زیر است :
ـ  دامنه نوردی فعالیت بدنی فوق العاده ای است که روی هم رفته٬ تا حد زیادی وضعیت جسمی انسان  را بهبود می بخشد. حرکت پیاده روی طبیعی اثرنسبتا کم اما تمرین بدنی کارآمدی را برایتان مهیا می سازد و میتواند  مرتبط  با اکثر مکان­های زیبای روی زمین٬ گیاهان شگفت انگیز٬ حیات  وحش٬ سواحل٬ بیابان­ها٬ جنگل ها٬ جنگل های انبوه و کوه­ها باشد که مجموعا به پیشرفت شرایط  دامنه نوردی متفاوت وجاذبه های منحصر به فردشان کمک می کند.
ـ دامنه نوردی به آسانی شروع می­شود و نیاز به تجهیزات تخصصی ویژه ای ندارد. یک جفت چکمه های مقاوم، چند لباس اصلی (فضای آزاد ) و یک کوله پشتی کوچک می­تواند به منظور مهیا شدن برای  یک روز دامنه نوردی اصولی کافی باشد. تکنیک قدم زدن شامل چیز  مهمی است که ازدوران طفولیت و بچگی برخورداربوده اید و به منظور انجام یک دامنه نوردي  اصولی نیاز به آموختن چیز دیگری ندارید.
ـ دامنه نوردی فعالیتی است که افزایش دانش و توانایی هایتان را آنچنان که ارتقاء می یابند برایتان میسرمی سازد. در راحت ترین شکل آن٬ دامنه نوردی امکان استفاده از پیاده روی سالم و قابل اطمینانی است که بی تردید نشانه هایی را متمایز می سازد. در بالاترین فرمش٬ کوه نوردی٬  مهارت های جهت یابی ٬ ماندگاری و بقا را شامل می شود.
ـ دامنه نوردی مرحله ابتدایی از قلمرو کامل سایر فعالیت های مرتبط به فضای باز است. این ورزش اغلب بخشی از سنگ نوردی٬ کوه نوردی٬ کمپینگ و تعداد زیادی از فعالیت های کوهستانی/ فضای آزاد دیگر را نیز در بر دارد.
ـ دامنه نوردی فعالیتی مربوط به تمام فصول سال می باشد. در واقع قادر بودن به کوه نوردی در شرایط مختلف یکی از بزرگترین فعالیت های دلپذیر و خوشایند است و علاوه بر این از عوامل چالش هم محسوب می گردد. شما می توانید در هر فصلی به دامنه نوردی بروید.
ـ دامنه نوردی روش خوبی برای گریز از مشکلات است و منجر به فراموش کردن فشار و استرس زندگی روزانه تان می شود. این فعالیت می تواند به عنوان تجربه ای باشد که با دیگران قسمت می کنید و یا چیزی که همه آن را به تنهایی انجام می دهید. بسیاری از اشخاص به منظور فعال نمودن ذهنشان یا فکر کردن درباره مسائل  به پیاده روی می پردازند. دامنه نوردی می تواند روشی برای آرام شدن باشد یا به عنوان چیزی که بتواند قابلیت­ها یتان را بسنجد.
 مناطق دارای قابلیت های دامنه نوردی بسیار گسترده می باشد ولی با این وجود در مقیاس ملی قابلیت های دامنه نوردی را  می توان در مناطق زیر مشاهده نمود: « نواحي كوهستاني با ارتفاع متوسط افزون بر 2500 متر، مناطق جنگلي، مناطق ساحلي، مناطقي كه داراي يكي از آثار طبيعي ملي (ثبت شده در فهرست سازمان حفاظت محيط زيست و يا خارج از آن) همچون آبشار، غار ونظير اينها باشند و نيز آن دسته از مناطق طبيعي كه در جوار آثار تاريخي و فرهنگي واقع هستند.» در مقیاس محلی قابلیت های دامنه نورد عبارتند از « تمامي مناطق ييلاقي پيرامون شهرها اغلب روستاها و نيز هر كدام از چشم‌اندازهاي طبيعي كه امكان دسترسي آسان به آنها وجود دارد. در اين شمار هستند. به واقع بيشترين بخش از پهنه افزون بر يك ميليون و ششصدهزار كيلومتر مربعي كشور در صورت وجود انگيزه طبيعت گردي در ميان عامه مردم مي‌تواند به عنوان جاذبه طبيعي مورد استفاده قرار گيرند.».

اصل انتشار مكاني در گردشگری

همانطور كه در مدل باتلر توصيف شد، توسعه گردشگري از مراحلي مي‌گذرد. زماني كه الگوهاي مكاني گردشگري مطالعه مي‌شوند، اين روند مشاهده مي‌شود كه تمركز بالاي گردشگري در درون مراكز بزرگ شهري و در نواحي است كه مجاور جاذبه‌هاي گردشگری هستند. براي توضيح اينكه اين الگوها چگونه بوجود آمده و در طول زمان تكامل پيدا مي‌كنند،‌ درك مفاهيم زير اساسي است. انتشار مكاني فرآيند پخش شدن ابداعات، ايده‌ها، از يك نقطه مبدأ به ساير نقاط است. انتشار مكاني مي‌تواند به صورت سلسله مراتبي يا به صورت مسري صورت مي‌گيرد.
در انتشار سلسله مرتبي، پديده مورد نظر ابتدا در بزرگترين شهر و به تدريج در شهرهاي بعدي با توجه به سلسه مراتب پخش مي شود. اين فرآيند از طريق گسترش شبكه‌هاي ارتباطي و خطوط حمل ونقل صورت مي‌گيرد در رابطه با گردشگري تمركز فعاليت‌هاي گردشگری در شهرهاي بزرگ مي‌‌تواند نمايانگر پديده انتشار سلسله مراتبي باشد. اين مربوط به مشاهدات است كه در رابطه با كشورهاي مختلف صورت گرفته است. ابتدا در بزرگترين شهر يك كشور فعاليتهاي گردشگری متمركز مي‌شود و اغلب شامل مكانها و رويدادهايي مي‌شود كه گردشگران به آن علاقه نشان مي‌دهند. شهر غالب اولين شهر در فعاليت گردشگري بين‌الملل است و مركز جاذبه گردشگری داخلي و گردشگری خارجي است.
با تكامل سلسله مراتب شهري كشور، همين اثر به شهرهاي بعدي در اين سلسله مراتب منتقل مي‌گردد با پيشرفت سيستم حمل و نقل شهري يكپارچگي بين اجزاء سيستم به وجود مي‌آيد. هرچند، در بعضي موارد، صنت گردشگر ممكن است سبب پيشرفتت سلسله مراتب شبكه شهري شود زماني كه به عنوان يك فعاليت محرك سبب پيشرفت توسعه شهري شود در طول زمان گردشگري به سطوح پايين‌تر سيستم شهري گسترش پيدا مي‌كند. اين گسترش مي‌تواند به صورت برنامه‌ريزي شده با بكارگيري استراتژي‌هايي از قبيل استراتژي قطب رشد يا به صورت غيربرنامه‌ريزي شده صورت گيرد. اثرات انتشار مسري مي‌تواند بدنبال اثرات انتشار سلسله مراتبي به دو طريق صورت گيرد:

1ـ با رشد شهرها، بازارهاي محلي گردشگري رشد مي‌كند واين منجر به توسعه حوزه‌هاي نفوذ فراغتي در اطراف اين شهرها مي‌شود.
2ـ نوع دوم انتشار مسري شامل گسترش فعاليت‌هاي گردشگری است كه در فاصله يك روزه از شهر قرار دارند. بنابراين مشابه با انتشار سلسله مراتبي گسترش صنعت گردشگري ابتدا بر حاشيه‌هاي نواحي گردشگری موجود تأثير مي‌گذارد و بعدا گسترش مي‌يابد.
موانعي براي انتشار گردشگري وجود داشته باشد. يكي از واضح‌ترين موانع نبود جاذبه‌هاي گردشگری است كه قادر به جذب گردشگری فراتر از مرحله «كشف» نيست. موانع ديگر مقاومت جامعه، موانع سياسي و موانع آب و هوايي است. برعكس، عواملي كه مي‌تواند جاذب يا شدت بخشنده فرآيند انتشار باشد شامل ناحيه وسيعي از پتانسيل‌هاي گردشگری از قبيل سواحل ودره‌هاي زيبا، شبكه‌هاي حمل ونقل در سطح بالا. بايد ذكر كرد كه شبكه حمل و نقل جاده‌اي انتشار مسري را تسهيل مي‌بخشد، در حالي كه شبكه خطوط هواپيماي انتشار سلسله مراتبي را تسهيل مي‌بخشد.

جامعه شناسی گردشگری

گردشگري فعاليتي اقتصادي است كه اغلب به تجارت در قلمرو ميراث فرهنگي و طبيعي كشور ما اطلاق ميشود. از اين رو دربرگيرنده مسائل اقتصادي، سياسي و اجتماعي است. گردشگري در جهان امروز به عنوان يك پديده اقتصادي، اجتماعي و سياسي به شمار ميآيد و ميتوان آن را نوعي وسيله انتقال ارزشها و هنجارها دانست كه جنبه فرهنگي و اجتماعي آن بسيار مهم است
از نظر اقتصادي، گردشگري نوعي تجارت است كه در ازاي ارايه امكانات گردشگری، براي جامعه سودآوري دارد و اين نكته آنقدر حايز اهميت است كه برخي اعتقاد دارند بحران اقتصادي جوامع مانع از رشد گردشگري ميشود و تعداد و نوع گردشگران و فعاليتهاي مربوط به اوقات فراغت را محدود ساخته است. در كشورهاي در حال توسعه سهم گردشگري بينالمللي بسيار اندك است و به ندرت به 10 درصد ميرسد اما به طور مداوم در حال رشد است و طي حدود 10 سال تقريبا 50 درصد افزايش داشته است. بسياري از كشورهاي در حال توسعه براي كسب اين نتيجه در زمينه نيروي انساني و مالي بسيار تلاش كردهاند و از اين طريق سعي دارند كه هم مبادلات خارجي خود را افزايش دهند و هم وسيله توسعه و ايجاد اشتغال را فراهم كنند
از جنبه فرهنگي و اجتماعي، گردشگري يكي از عوامل اصلي هويت‌بخش به جوامع است. به عبارت ديگر جوامع با ارايه امكانات فرهنگي و اجتماعي خود از جمله اماكن تاريخي و ميراث فرهنگي خود مي‌توانند در شناساندن جامعه به گردشگران مفيد واقع شوند و از آنجا كه اماكن تاريخي هر جامعه‌اي نشان دهنده هنجارها و ارزش‌هاي جامعه‌اي است، نوعي هويت‌بخشي شكل مي‌گيرد
هويت فرهنگي و اجتماعي "Cultural And Social Identity" دربرگيرنده اصل و منشا فرهنگ هر جامعهاي است. به طوري كه چيستي و كيستي هر جامعهاي را به وضوح نشان ميدهد. اين هويت از خردترين و كوچكترين جزو فرهنگي و اجتماعي شروع مي شود و تا موثرترين و بزرگترين جنبه فرهنگي و اجتماعي را در بر مي گيرد. از آنجا كه گردشگري در كشورهاي در حال توسعه اغلب شامل فعاليتهاي خدماتي براي خارجيان است، به رشد طبقات متوسط كه از نظر اقتصادي و فرهنگي به جهان خارج گرايش دارد، كمك ميكند. اين افراد با كسب سرمايههاي جديد ميتوانند تجارب خود را در زمينه گردشگري و ميراث فرهنگي به نسلهاي ديگر منتقل كنند. نياز به تلاش براي كسبدرآمد از طريق گردشگري باعث ميشود كه جوامع، دسترنج و حتي خودشان را در معرض فروش بگذارند، به اين معنا كه خود را چون كالا عرضه ميكنند. در نتيجه تا حدودي به بت، شي و منظره تبديل ميشوند و تا حدي تنزل پيدا ميكنند كه هم در خدمت گردشگران قرار ميگيرند و هم آن گونه ميشوند كه تورگردانها در قبال پرداخت پول از آنها انتظار دارند. در قلمرو آثار هنري و ميراث فرهنگي مثل هنر، موسيقي، رقص و صنايع دستي نيز تنها به فروش فكر ميكنند.
برخي از نظريهپردازان معتقدند توجه و علاقه گردشگران اغلب باعث پيدايي يا احياي حس ملي و هويت فرهنگي و توسعه فعاليتهاي فرهنگي و صنايع دستي ميشود. در حقيقت كار فراوان كشورها تحت شرايطي در نتيجه گردشگري به وجود آمده است يا به دليل توجه برخي از خارجيان از سياستهاي فرهنگي مناسبي پيروي ميكنند، تحقيقات باستانشناسي را توسعه ميبخشند، از اماكن حفاظت، فعاليتهاي صنايع دستي را ترويج، كيفيت را تضمين و مقدمات توزيع سالم را فراهم ميكنند.
به عنوان يك نتيجه كلي بايد اذعان داشت كه به منظور دستيابي به مزيتهاي فرهنگي و اجتماعي و گردشگري در راستاي تقويت هويت فرهنگي و اجتماعي بايد
ـ تا حد امكان زمينهساز مشاركت افراد بومي باشيم
ـ از توزيع نادرست دستاوردهاي گردشگري پرهيز كنيم
  ـ مالكيت دولتي منابع گردشگري را حفظ و اداره اين منابع را به همت ملت تضمين كنيم
  ـ متضمن رفع نيازهاي اوقات فراغت باشيم
ـ سياستهاي فرهنگي طراحي شده براي حفظ و توسعه ويژگيهاي منطقهاي و ملي را تكميل كنيم
  ـ اطلاعات لازم براي استفاده گردشگران را فراهم كرده و كاركنان بومي را در اين زمينه آموزش داده و تسهيلات و تاسيساتي براي افراد بومي در استخدام گردشگري را ايجاد كنيم
ـ آموزش را جهت تقويت هويت فرهنگي و اجتماعي گردشگري بايد از مدارس شروع كنيم تا نسل جديد با شيوههاي حفظ و حراست از ميراث فرهنگي و گردشگري آماده شوند