۱۳۸۸ مهر ۱۰, جمعه

واژه شناسی گردشگری


لغت توريسم (Tourism) از كلمه تور (‏Tour) به معناي گشتن اخذ شده كه ريشه در لغت لاتين Tourns به معناي دور زدن، رفت و برگشت بين مبدا و مقصد و چرخش دارد كه از يوناني به اسپانيا، فرانسه و در نهايت به انگليس راه يافته است (Oxford, 1970, 189).در فرهنگ لغات مختلف در برابر توريسم معناهايي با مضامين مختلف به كار رفته است. به گونه‌اي كه در فرهنگ و بستر، توريسم به سفري كه در آن مسافرتي به مقصدي انجام گرفته و سپس بازگشتي به محل سكونت را دربر دارد، اطلاق مي‌گردد (Webster, 1973, 1218). در فرهنگ لغت لانگمن توريسم به معناي مسافرت و تفريح براي سرگرمي معنا شده است (Longman, 1988, 1712).در فرهنگ لاروس توريسم به معناي مسافرت براي تفريح [لذت يا رضايت] مي‌باشد ( Larousse , 1991, 3046).اين در حالی است که در کشورهای توسعه يافته واژه توريسم از قرن نوزدهم و به ويژه از اوايل قرن بيستم که وسايل حمل ونقل سريع جايگزين وسايل قديمی گرديد از خود ارجاعی فردی به سوی کليتی جمعی برای سفر تغيير ماهيت داد.در عين حال به دليل اينکه در روند وجريان فعاليت های توريستی ، فعاليت های اقتصادی مختلفی همچون حمل ونقل ،جاده سازی ،ساختمان سازی ، صنايع غذايی ونظير اينها مورد نياز واقع شد واژه صنعت نيز به عنوان پيشوندی در کنار واژه توريسم قرار گرفت. امروزه واژه ترکيبی صنعت توريسم در موارد بسياری به کار برده می شود.[1]
اما در فرهنگ لغت فارسي توريسم با جهانگردي به يك مفهوم بكار رفته و در اقطار عالم سفر كردن معنا شده است (فرهنگ معين، 1363، 1258).در فرهنگ دهخدا توريسم به معنای جهان گردنده، آنکه در اقطار عالم سفر می کند وسياح می باشد(دهخدا، 1334).در فرهنگ آنند‌راج درمقابل واژه توريسم ،جهان گرد و جهان نورد با هم آورده شده و چنين تعريف شده است :کنايه از سياح و بسيار سفر کننده(آنندراج ،1262،1378).هر يک از معانی بيان شده در فرهنگ های فارسی دلالت به يک کار فردی با جنبه سير وسياحت داردنه يک کار جمعی که می تواند ريشه های اقتصادی داشته باشد.‌ اين يگانه‌پنداري فارغ از تبارشناسي ، نمي‌تواند در بار معنايي خود عينيتي خاص چون توريسم را باز نمايد. همنوايي دو لغت جهانگردی و سياحت‌در فرهنگ فارسي از بار تاريخي نشات مي‌گيرد و اهدافي فارغ از اين نگرش تاريخي را درپيرامون توريسم شامل می شود. جهانگردي به عنوان يك فضاي مجازي، مكان را فراموش مي‌كند و گشتن دور دنيا را در ذهن متبلور مي‌سازد. در حالي كه توريسم يك فرآيند خطي در رفت و برگشت ميان دو مكان در فضاي سه بعدي (ميزبان، گردشگر، محيط) است و اهدافي غير از جهانگردي در مفهوم سنتي را باز مي‌نمايد. جهانگردي همانگونه كه از معناي واقعي‌اش پيداست ابزار و تكنيك‌هاي سنتي را در سفري طولاني دربر مي‌گيرد. حال آنكه امروزه تكنولوژي مدرن و پسامدرن در خدمت توريسم است و سفر به يك مكان از پيش تعيين شده و در زماني كوتاه صورت مي‌گيرد و اهدافي چون تفريح، لذت، سرگرمي و به طور كلي يك تجربه توريستي را مدنظر دارد. از اين رو آنچه مفهوم توريسم را با كاركردهاي امروزي در فرهنگ فارسي باز مي‌نمايد مي‌تواند در لغت گردشگري بازجست. گردشگري باز خور مثبت توريسم را در فراگيري سيستم معنايي‌اش در جهان مشخص مي‌سازد. گردشگري دربر گيرنده ضرورت دريافت مفهومي روشن و استاندارد شده از توريسم است كه مي‌تواند به عنوان مدخل آغازين هر گونه مطالعه در اين باب، بكار آيد.


4ـ در پيرامون واژه ترکيبی صنعت توريسم می توان به اين امر اشاره کرد که زايش کارکردهای اقتصادی نوين پيرامون نوآوری های تکنولوژيکی به تبع مفاهيم جديدی را در عرصه عمل اقتصادی شکل داده است به مانند اقتصاد دانش ، صنعت اطلاعات و نضير اينها که صنعت توريس نيز در چارچوب اين امر توجيه پذير بوده و نشان از نشانه شناسی اقتصاد خدماتی در عصر پسا صنعتی دارد.

0 نظرات:

ارسال یک نظر