۱۳۸۸ آذر ۱۱, چهارشنبه

ژئوپولتيک گردشگری

حركت به سمت اقتصاد اطلاعاتي- جهاني، رويكرد نويني را در سيطره بر فضاهاي جغرافيايي باز مي‌نمايد. بر گذشتن سرمايه‌داري از «اين هماني» توليد انبوه در چارچوب فورديسم[1]، تجديد ساختاري بود كه به وسيله بحرانهاي دهه 70 ميلادي بر سرمايه‌داري تحميل شد. اين بحرانها كاهش توليد نا خالص ملي،ناكامي دولت‌ها در اجراي سياست‌هاي كنيزي و كورپوراتيستي و افزايش نرخ تورم را سبب گرديد كه در چهار نكته مي‌توان وجود اصلي آن را بيان كرد: يكم- تغيير در روابط كار و سرمايه و فروپاشي روابط صنعتي در سطح ملي، دوم- تضعيف اقتصاد كينزي و گرايش به سمت بين‌المللي شدن سرمايه‌داري، سوم- بحران در سازماندهي اقتصادي به شيوه تيلوريسم و گرايش به سمت تمركززدايي و چهارم- گرايش ضد فورديستي در توليد (بشريه، 1379،68).
بحرانهاي فوق‌الذكر و و جود اصلي آن ساختارشكني سرمايه‌داري سازمان يافته را سبب گرديد و به شكل گيري سرمايه‌داري سازمان نايافته بعد از تجديد ساختاري فرصت ظهور داد كه با تكيه بر دنياميسم دروني خود، مرزها را با انباشت انعطاف‌پذير سرمايه در نورديد. اين گونه از سرمايه داري فزون طلب، گسترش‌پذير، بسط يابنده و در حين حال متكي به منطق شبكه است (كاستلز،1380، 48- 40 ). اگر در فورديسم سرمايه‌داري در قالب شيوه توليد دال بر روشهايي از روي الگو[2]  است كه هويت‌ها ر ابه صورت خود بسنده[3]  به گونه‌اي سودمند در مي آورد، سرمايه داري در قالب پسافوردسيم داراي شيوه توليد ناپايدار، بهنگام، چند لايه و پراكنده مي‌باشد (پاستر، 1377، 67 ). اين خود شكل گيري اقتصاد زيبا شناختي نشانه ها را تسهيل مي‌نمايد، كه به عنوان مرحله جديدي از سرمايه‌داري پس از گذار از نيازهاي اقتصادي، پس انداز و كميابي رخ نموده است. اين اقتصاد بر پايان تضاد كار و سرمايه به وسيله پر كردن شكاف تاريخي بين مصرف‌‌كننده‌ها و توليدكننده ها در جامعه مصرف انبوه فرصت مي‌دهد (Roberts, 2002, 7) . اقتصاد زيبا شناختي هنگامي كه به اصلي بنيادي در سمبوليسم و مصرف تبديل مي شود، گرايش به مشخص كردن تمايز بين توسعه و استفاده از منابع دارد. در اين بين دگرگوني اقتصادي در برگيرنده شماري از روابط پيچيده و فراگير و روابط مبادلاتي است. كه در ارتباط با پيوندهاي نيرومند و روابط همپيوند ميان بخش‌هاي صنعتي، خدماتي و تكنولژيكي در زمينه توسعه می باشد. چنين تنظيمي در اقتصاد زيبا شناختي سبب كاهش فرق گذاشتن ميان بخش‌هاي سنتي شده و به ترتيب به يك روند همزمان خدمات صنعتي‌گرايانه منتهي مي‌گردد در يك حالت كلي سرمايه‌داري سازمان نايافته، با عبور از نگرش تك محور در وضعيتي جهاني، نوعي انتقال و جابه جايي را به سازمان‌هاي كوچك‌تر با واحدهاي فرعي، نوعي تقسيم كار نسبتا" غير رسمي ولي انعطاف پذير، افزايش تنوع در ماهيت توليدات و محصولات و ساختارهاي مديريتي نا متمركز را شكل مي‌دهد(برانيگان،1380،362). محورهاي توسعه در چارچوب جهاني شدن كارخانه- جامعه و نظام سرمايه‌داري به هنگامه غلبه توليد رايانه اي و حضور كار در مركز زيست- بوم و بسط همكاري اجتماعي در سراسر جامعه تبديل به يك امر كلي مي‌شود كه ابعاد مختلفي را در فضاي سرزميني در بر مي‌گيرد.
اين درحالی است که در حال حاضرمحور مناطق ژئواستراتژيک "عامل انسانی ومنابع اقتصادی"  است.در نتيجه اکنون در راستای ديدگاه" انسان با ابزار اقتصادی در يک فضای جهانی"،مناطق استراتژيک وقلمروهای ژئوپولتيکی بيشتر براساس معيارهای اقتصادی تعيين می شوند(رحيم پور،1381،55 ). دراين ميان رقابت بر روی جذب سرمايه متمرکز می شود.که در جلوه های از اقتصاد زيبا شناختی عمل می نمايد.از آنجاکه گردشگری در اين اقتصاد يکی از عوامل اصلی کسب سرمايه چه از طريق سرمايه گذاری وچه از طريق جذب گردشگر در فضای سرزمينی می باشد؛و رويکرد به آن جنبه های ژئو اکونوميک يافته که در رقابت ميان مناطق مختلف پيرامون آن چالش های ژئوپوليتکی را سبب می شود .که اهدافی در راستای دستيابی به جايگاهی مستحکم را در زمينه گردشگری دنبال می کند وازآنجا که در ژئوپولتيک مفهوم فضای سرزمينی شامل تمامی فضا های تحت نفوذ انسان است وباتوسعه وپيشرفت تکنولوژی قلمرو ژئوپولتيکی آن گسترش می يابد (عزتی ،1372،84) ژئوپولتيک گردشگری نيز با توجه به نوآوری های فزآينده تکنولوژيکی بخصوص در زمينه حمل ونقل گستره ای جهانی را در سيطره سرمايه داری در برمی گيرد.اين ژئوپولتيک به سياستگذاری های کلان اقتصادی درسطح جهان در پيرامون گردشگری فرصت می دهد وگردشگری را در پيرامون آن به امری جهانی بدل می سازد(Sugiyarto,2003,683-84 ).از اين رو ارزش حقيقي گردشگری در هر فضای سرزمينی بستگی به فراوانی وکيفيت منابع گردشگری همراه با در پيش گرفتن مديريتی کارآمد در صحنه ژئوپولتيک گردشگری دارد.در اين راستا ژئوپولتيک گردشگری عبارت است از" هنر موازنه جذب گردشگر با رقيب هايی در سطح منطقه ای وجهانی در راستای سياستگذارهای اقتصادی برای توسعه فضای سرزمينی وکسب منافع ملی که به رفاه ساکنان و پايداری منابع منتهی گردد."[4]
آنچه از ژئوپولتيک گردشگری بيان گرديد در برگيرنده اين مفاهيم است که در فراگرد مرزهای ملی ودر رويکرد ی به باز ساخت فضايی گردشگری در فضای سرزمينی ،توجه به روند  والگو های جريان گردشگری ضروری می باشد.نگرش های فرهنگی نيز به اين مقوله می تواند در قالب رهيافتی اقتصادی به گردشگری به عنوان يک فرهنگ شکل بگيرد.فرهنگ در عصرپسامدرن به عنوان بازاری از تقاضا های زيباشناختی است که در سياست گذاری های کلان  در يک کثرت گرايی فرهنگی در چارچوب شرايط اقتصادی مورد ارزيابی قرار می گيرد(Rajan,2002,46).آنچه رخ داده اين است که توليد زيباشناختی در جهان امروز باتوليد کالا به طور کلی جمع آمده است(جيمسون،7،1379).
اکنون ضرورت های جنون آسای اقتصادی ايجاد موج های تازه از کالا هر چه جديدتربا نرخ بالاتربازگشت سرمايه عملکرد وموقعيت ساختاری مهمتری برای نوآوری وتجربه زيباشناختی ايجاب می کند.در فعاليت های گردشگری در عصر حاضر پيرامون ژئوپولتيک سرمايه ،توسعه تازه وشگفت انگيزی را در نفوذ به قلمروهای ماقبل مدرن (طبيعت و انسان) وبهرگيری از آنها يافته است.از اين رو است که می توان به قابليت تمدن های سنتی (از جمله ايران)در پردازش مفهوم ژئوپولتيک گردشگری پی برد.هرچند بايد تلاش های انحرافی وعمدی فعاليت های گردشگری جديد را برای کشف وبيان اين فضاهای تازه در چارچوب شيوه های خود به صورت رهيافت های متعددی برای بازنمايی[5] واقعيت جديد دانست.
در اين ميان ديگر تطبيق با جامعه معيار نيست تطبيق با بازار مهم است.در اين هنگام جامعه رفته رفته به بازاری تشبيه که در آن مقاصد ايدئولوژيک وحتی سياسی ناپديد شده وآنچه در بساط می ماند فقط جدال برای پول وجستجوی هويت است(تورن،1380،309).ازهمين رو جامعه دارای يک نظم اقتصادی ـ خدماتی می‌‌‌شود و در آن مبارزه‌ها برای بقا شدت می يابد.انحصار ريشه‌‌‌‌ای فعاليت های اقتصادی برساحت سياسی واجتماعی زندگی انسان تحکيم میشود(دوپويی،1379،11).در گردشگری نيز اين روند در سبک زندگی اکسپرسيونيستی و پردازش حس نوستالژی جلوه های راخلق می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند که درآن ميل به مصرف اوقات فراغت افزايش يافته است. در اين راستا دورنمايی گردشگر[6] به عنوان ابزاری در عملکرد ژئوپولتيک گردشگری هدايت جريان بازديدکنندگان را بر عهده دارد .دورنمايی گردشگر درواقع ترکيبی چندگانه برای ساماندهی اجتماعی ومجموعه ای متشکل ازشيوه ديدن،شناخت ودرک افکار عمومی است(Urry,1990,120).که در ترکيب باقابليت های مديريتی ـ تکنولوژيکی نقش اصلی را در ژئوپولوتيک گردشگری برعهده دارد.


3-Fordism                
4-Pattern                  

6ـ در زمينه اين تعريف از تعريف ژئوپولتيک توسط دکتر پيروز مجتهد زاده استفاده بسيار شد. ر.ک :
مجتهد زاده ،پيروز :ايده های ژئوپولتيک وواقعيت های ايرانی ،نشر نی ،چاپ اول ،1379،ص 23
                                                                                                                            7-Representation
                                                                                           8-Tourism Gaze                                                                                                                                     

0 نظرات:

ارسال یک نظر