۱۳۸۹ خرداد ۱۰, دوشنبه
۱۳۸۹ خرداد ۷, جمعه
گردشگري ورزشي
گردشگري ورزشي فعاليتهاي مرتبط با ورزش است و از آنجا كه اين بخش تنها دربرگيرنده پيگيري حوادث و رويدادهاي ورزشي نيست، به گردشگري ورزشي نه فقط بهعنوان تماشاي يك حادثه ورزشي، بلكه بهعنوان عامل سفر نيز توجه ميشود گردشگري ورزشي طيف گسترده اي از گردشگري ماجراجويانه[1] تا گردشگري تفريحي[2] را در بر مي گيرد.
از آنجا كه گردشگري پسامدرن گونه اي حق گذران اوقات فراغت را در عصر فرا ـ پسامدرن شكل مي دهد(پاپلي يزدي وسقايي، 32،1382)گردشگري ورزشي نيز گونه اي از گردشگري پسامدرن محسوب مي شود.از اين رو دو مقوله گردشگري و ورزش از ارتباط متقابل، تنگاتنگ و تاثيرگذاري سود ميجويند، بهگونهاي كه ورزش حجم قابل توجهي از افراد را به سفر وا ميدارد و رويدادهاي بزرگ ورزشي، به خودي خود از مهمترين جاذبههاي دورهاي كشورها به حساب آمده و تاثير بسزايي در وجهه گردشگري كشورهاي ميزبان دارد(Ritchie,2002,4 ).
علاوه بر آن فوايد اقتصادي گردشگري ورزشي نيز يكي از دلايل توجه به گردشگري ورزشي مي باشد. به گونه اي كه گردشگري ورزشي يك تجارت چند ميليون دلاري است كه داراي سريعترين رشد، يعني حدود 5/4 تريليون دلار در سطح دنيا است و تا سال 2011 ميلادي انتظار ميرود كه حدود 10 درصد اقتصاد بومي را در برگيرد. رويدادهاي ورزشي كه در كشورهاي مختلف برگزار مي شود خود مي تواند به عنوان جاذبه اصلي گردشگري ورزشي، ضمن جذب گردشگران ، سبب شكل گيري فوايد اقتصادي بسياري گردد. به عنوان مثال مي توانيد از مطالعات كي لي در زمينه فوايد اقتصادي حاصل از گردشگري ورزشي جام جهاني فوتبال 2002در كره و ژاپن اشاره كرد.
گردشگري ورزشي در چارچوب ژئو پلتيك گردشگري(پاپلي يزدي و سقايي،1385) ميتواند دهها ميليون تماشاگر (گردشگر) را به سمت رقابتهاي المپيك و جام جهاني جذب كنند. بهعنوان مثال استراليا براي المپيك 2000 سيدني، 7/1 بيليون دلار هزينه كرد و پيشبيني ميشود در طول 10 سال 5/4 بيليون دلار درآمد از اين راه كسب كند فوايد كوتاه مدت و مستقيم حضور گردشگران ورزشي در كشور ميزبان پول و ثروت و ايجاد فرصتهاي شغلي و فوايد بلند مدت و غيرمستقيم آن، رشد و توسعه زيرساختهاي صنعتي و اقتصادي كشورها است كه اين امر از طريق حضور متمادي و مستمر گردشگران در مناطق مختلف حاصل مي شود. بر اين مبنا مي توان گردشگري ورزشي را براساس يك نگرش پسا ساختاري مورد مورد بررسي قرار داد و بيان نمود كه گردشگري ورزشي در عصر پسامدرن يكي از اهرم هاي ژئوپليتيك گردشگري براي كشورها در جذب سرمايه و درآمد است. مدل مفهومي ارائه شده از گردشگري ورزشي را مي توانيد در شكل يك مشاهده كنيد.
برچسبها:
گردشگری ورزشی,
گونه شناسی گردشگری
۱۳۸۹ خرداد ۴, سهشنبه
شناخت تئوري انگيزش در بازارهاي هدف گردشگري
جذب گردشگران در ساختار بازاريابي نوين بر پايه جلب مشاركتهاي مردمي و با همكاري بخش هاي خصوصي، عمومي و دولتي امكان پذير است.در حقيقت ارائه محصول نو در بازارهاي هدف و جذب مشتريان جديد و قديمي در يك فرايند سيستمي، نيازمند شناخت انگيزه هاي روحي و رواني گردشگران است . اينكه چرا مردم به مسافرت ميروند ؟ و اينكه چه عواملي موجب ايجاد انگيزه مي شود كه مردم به مكان مشخصي بروند ؟ دو مقوله متفاوت است . در پرسش نخست ؛ درك رواني مسافر مطرح است در حاليكه در پرسش دوم جنبه هاي جذابيت و كشش مقصد مورد نظراست .بنابراين با هدف ارضاي خواسته ها و نيازهاي انگيزشي مسافران و جذب آنان درمحل هاي خاص بايد به دو عامل انگيزشي Push factors و عامل جذب Pull factorsتوجه نمود.( چاك وسولا 1382،188).
بدين منظور بايد طي پژوهش هاي ميداني ، روانشناختي و اجتماعي ، تئوري هاي انگيزش در گردشگري مقصد را تعريف كرد تا جهت آينده محتوا و بسترگردشگري منطقه موردنظر مشخص گردد . بايد توجه داشت كه فرايند گردشگري در بستري به نام جامعه صورت مي گيرد و به پيروي از آنان پيوسته در حال تغيير است . پس بقاء محصول و پايداري آن جز با شناخت عوامل انگيزش و جذب در بازارهاي هدف امكان پذير نيست.اين پژوهشها بايد در پي شناخت انگيزه مسافر، ويژگيهاي مقصد،ويژگيهاي نوع سفر،خصوصيات تركيب جمعيتي ، اجتماعي و فرهنگي مسافر صورت گيرند.( چاك و سولا،1382، 194).
مسافران و گردشگران با انگيزه ها و علل گوناگوني مسافرت مي نمايند . مقاصد گردشگري ـ بازارهاي هدف ـ شامل عناصري است كه با هم تركيب مي شوندتا گردشگر را به اقامت در يك محل تشويق نمايند. جاذبه هاي ممتاز ، بناهاي موجود ، خدمات عرضه ، شرايط مثبت حاكم بر محيط ، آب وهوا و فرهنگ از جمله عوامل اصلي جذب در مقاصد گردشگري اند( لومسدون،1380 ، 336) ، اما در كنار اين عوامل توجه به انگيزه هاي مسافران و فراهم آوردن امكانات ملموس و نا ملموس مورد نياز ، راحتي سفر ، گستردگي راه ها ، امنيت ، آرامش ، آزادي و بهداشت از جمله شاخص هاي بازاريابي در بازارهاي هدف محسوب مي شوند( محلاتي ،1380، 21،44).
در بعد فردي نياز به امنيت روحي و جسمي و خود شكوفايي شخصيتي و رواني (louncoar,1994: 31) و در بعد اجتماعي اعمال سياست هاي اجتماعي مطلوب ، جلب مشاركت هاي مردمي ( در پرتو حرمت گذاشتن به آزادي هاي فردي و اصالت فرهنگ ها ) ، شناخت ، احترام و فهم يكديگر از جمله زير ساخت هاي پايداري بازار هاي گردشگري است.(بوني فيس ، 1380 ،13) بنابراين به منظور توسعه سياست هاي گردشگري و پايداري بازارهاي آن بايد به پنج محور ذيل توجه داشت :
1ـ بهبود و گسترش بازارهاي گردشگري و انطباق آن با تقاضاي مسافران
2ـ توليد محصولات جديد و نو گرايي در نحوه ارائه محصولات با توجه به تقاضاي مشتريان
3ـ توسعه و سازگاري حمل و نقل و اقامت با خواسته هاي گردشگران
4ـ تدوين قوانين مناسب
5ـ توجه به آموزش هاي حرفه اي در گردشگري منطقه مورد نظر
علاوه بر آن بايد به عناصر تقاضا در بازاريابي نيز توجه كرد ؛ فضا،الگوهاي فضايي گردشگري و نوع حيطه هاي تصميم گيري از جمله عوامل تعيين كننده تقاضا در بازار است (لي، 1378 ،ص31).گرد آوري وتدارك آمارهاي دقيق،به هنگام،استراتژيك و تجزيه و تحليل بازارهاي هدف به سياست گذاران و برنامه ريزان كمك مي كند تا همسو با تغييرات انگيزه هاي مسافران در راستاي پايداري گردشگري در منطقه مورد نظر گام بردارند. باتوجه به اينكه مشكل ترين وظيفه بازاريابان پيش بيني ـ كمابيش ـ دقيق و درست تقاضااست ، پيش بيني آينده بازار و ميزان رونق آن ـ در سايه تحقيقات ـ كمك مي كند مهلت مناسبي براي اجراي برنامه ها فراهم شود. براين اساس بايد با توجه به تغييراتي كه در انگيزه ها و به دنبال آن در سليقه هاي مسافران صورت مي گيرد ، به پيش بيني و طراحي بازارهاي نو(خلق ـ توزيع ـ تبليغ ـ ترويج ـ گسترش و قيمت گذاري ) پرداخت.
پيش بيني تقاضا ، مديريت نويني را در بازاريابي و شناخت بازارهاي هدف ـ مبتني بر انگيزه ها و سليقه هاي مشتريان ـ طلب مي كند . بنابراين تدوين مديريت نوين گردشگري در يك تحليل سيستمي،با توجه به اصول و شاخص هاي پايداري اجتناب ناپذيراست، تا ضمن شناخت نقاط قوت،از فرصت هاي موجود و آينده به منظور رفع نقاط ضعف بهره گيري نموده و تهديدهاي آتي را ( ناپايداري،نابودي فرهنگ ها، تخريب محيط زيست ) و در يك برنامه ريزي مدون و استراتژيك به حداقل برساند . بدين منظور شناخت انگيزه هاي گردشگران در سه مرحله ضروري است :
الف) قبل از ورود به منطقه موردنظر ب) حين اقامت در آن منطقه ج) پس از اتمام سفر
چون گردشگران از ديدگاه روانشناختي و رفتارگرايي اجتماعي نيازمند همدلي و تفاهم مشترك اند، لازم است بدانيم با چه انگيزه و اهدافي(به منطقه موردنظر ) مسافرت كرده اند؟ اين منطقه چه مزايايي دارد ؟ براي توسعه منطقه بايد از چه الگويي(متناست با خواسته هاي مشتريان ) استفاده شود ؟ براين اساس بايد آمار گردشگران و ويژگي هاي آنان،انگيزه ها،تركيب جمعيتي، مدت اقامت،الگوهاي مصرف،الگوهاي مسافرت(تاريخي ، فرهنگي ، زيست محيطي ، نوگرا) خواسته هاي مسافران ( رواني،زيربنايي،انساني و اجتماعي) مورد باز كاوي قرار گيرد. اين امر موجب مي شود برنامه ريزي هاي منطقه اي انجام شده در ارتباط با برنامه هاي ملي و محلي در يك ساختار سيستمي مورد بررسي و تجزيه و تحليل قرار گيرد.
برچسبها:
بازار و بازاریابی گردشگری
۱۳۸۹ خرداد ۳, دوشنبه
گردشگری ساحلی
منابع طبيعی و فرهنگی كه پايه و اساس گردشگری و تفرج را در ساحل شكل می دهند، شامل مسائل عمده ذيل می شوند:الف) آب و آبزيان ب) پوشش گياهی ج) توپوگرافی د) زمين شناسی و خاك هـ ) اقليم و) ويژگي های تاريخی ز) ويژگيهای نژادی، اطلاعات و راهنماها ح) فعاليت های ساختمانی و ط) صنعت و تأسيسات
گردشگری و تفرج در نواحی ساحلی، دارای جايگاهی است كه در چهار زير منطقه موازی با ساحل ، قرار دارد:
1)منطقه آبهای ساحلی1
اين منطقه دريايی اكولوژيكی نزديك ساحل، از فلات قاره شروع می شود و تا ساحل ادامه دارد. اين منطقه غنی ترين منطقه برای ماهيگيری است و غالباً شامل صخره ها و ستونهای سنگی جالب توجه می باشد. اين قسمت برای سفر به جزاير نزديك نيز مورد استفاده قرار می گيرد.
2)منطقه ساحل2
هم محدوده ای از دريا و هم محدوده ای از خشكی را در بر می گيرد. بخصوص اگر گسترده و شنی باشد، بسياری از بازيها و ورزشهای آبی گروهی را حمايت می كند.
3)منطقه پهنه کرانه ای1
اين منطقه به ناحيه پشت منطقه ساحل اطلاق می شود و بسياری از تفريحات دريايی را حمايت می كند. مانند چادر زدن، پيك نيك و گردش بيرون شهر. در برخی مكانها، اين منطقه هتلها و برخی مشاغل را در بر می گيرد. چشم انداز مهم اين منطقه منظره درياست.
4)منطقه پس کرانه1
اراضي پشت مناطق ساحلی عموماً شامل مناطقی است كه خدماتی را برای فعاليتهای تفريحی در بر می گيرد. منظره ساحلی توسط پستی ها و بلندی ها و پوشش گياهی شكل گرفته است.
چند نوع فعاليت ساختاری وجود دارد كه بر تغيير فيزيكی خط ساحلی تأثير می گذارد و شامل خانه سازی، توسعه صنعتی، بنادر، مسيرهای كشتيرانی، خاكريزها، گذرگاههای خشكی، ديوارهای دريا، موج شكنها، پروژه های استوار سازی شنها و ساحل، موانع نگهدارنده طوفانهای دريايی و امواج و غیره می شود.
ناحيه ساحلی منطقه ای انتقالی و به شدت آسيب پذير است و از آنجا كه آخرين پذيرنده آلاينده های خشكی و دريا می باشد، از تجمع آلاينده ها در معرض تهديد دائمی قرار دارد. آلودگی درياها و تأثير فعاليتهای خشكی ها كه ماحصل پيامد توسعه اقتصادی- اجتماعی در خط ساحلی و حوضه های آبريز آن مي باشد، از مهمترين مسائل در اغلب مناطق دنياست كه بطور مستقيم زيستگاههای ساحلی را تحت تأثير قرار می دهد. از سوی ديگر تغييرات آب و هوايی نيز نواحی ساحلی را متأثر ساخته و از طريق تغيير سطح آب دريا، فرسايش اراضی حوزه های آبريز، طوفانها، تغيير رخساره سواحل و جابه جايی منابع زنده اثرات زيانباری بدنبال دارد. اين در حالی است كه سواحل از دير باز نقش غير قابل جانشينی در اقتصاد و توسعه تمدنها دارا بوده، بعنوان مدخل ورود به دريا در سراسر جهان منابعی جهت تغذيه، حمل و نقل، دسترسی به انرژی و تفرج برای شمار روز افزون مردم فراهم آورده اند. چنين ويژگيهايی سبب تمركز انسان و مجموعه خدماتی وابسته به آن در كرانه درياها گرديده است و توسعه اين روند فضای اين ناحيه ساحلی را متحول ساخته به تدريج اشكال طبيعی و زيستگاههای منحصر بفرد، جای خود را به فعاليت های بشری می دهند كه هر يك به نحوی آلاينده های مختلفی را به ناحيه ساحلی و دريا وارد می كنند.
برچسبها:
گردشگری ساحلی,
گونه شناسی گردشگری
۱۳۸۹ خرداد ۱, شنبه
گردشگری و سرمایه
در يک گستره کلی سرمايه ، گردشگری را با ويژگی های خود در برگرفته است.گردشگری مهم ترين ابزار سرمايه در سيطره بر فضاهای جغرافيايی است( فضاهای ماقبل مدرن ، مدرن، پسامدرن ).امادر اين بحث تنها پرداختن به نقش سرمايه درکنش پذيری آن در گردشگری در فضاهای پيرامونی مدنظر است.
گردشگری به علت خاصيت بازدهی زودهنگام آن ، بسترمناسبی برای سرمايه گذاری است.گردشگری می تواند هر دو سرمايه گذاری داخلی وخارجی را جذب نموده واقتصاد رابه حرکت درآورد.سرمايه گذاری خارجی بخصوص برای کشورهای در حال توسعه مهم است، اما در ساير کشورها که سرمايه گذاران داخلی علاقهای به سرمايه گذاری در گردشگری ندارند؛سرمايه گذاری خارجی می توانند توسعه گردشگری را سرعت بخشيده ومعيارهای اقتصادی را ارتقا داده و ايدهها ، فن آوری ، تماسها و بازارهای جديد رابه ارمغان آورد.برخلاف ديگر سرمايه گذاری ها ، چنين سرمايه گذاری در کشورها باقی خواهد ماند.هتل ها را نمی توان مانند کالاهای اصلی يا ساير کالاها جابجا کرد(اليوت ،47،1379).براين مبنا می توان رهيافتی را در قالب سرمايه گذاری گردشگری مابين مرکز وپيرامون ،رويهای معکوس از جريان سرمايه دانست.در اين رهيافت سرمايهها در زمينه گردشگری از مرکز به پيرامون در حرکت است که تنها می تواند سودآوری خود را در زمينه گردشگری در مقاصد، همان کشورهای پيرامونی،حفظ نمايد.از اين رو نگرش مرکزـ پيرامون در زمينه گردشگری حالت عکس می گيرد.درست است که مازاد اقتصادی به وسيله يک سيستم مازاد ستانی جهانی به مراکز باز می گردد ولی در اين نقطه سرمايه گذاری بر روی گردشگری ، به پيدايش مشاغل ودرآمدهای منتهی گرديده ؛ که جوامع محلی از آن بهرمند می شوند.
در نظريه مرکز ـ پيرامون تعامل اقتصاد پيرامونی با مرکز ،تحت تاثير سلطه مرکز در تجارت و سرمايه گذاری آن در توليد می باشد.نتيجه اين وضعيت خروج مداوم مازاد از پيرامون به سوی مرکز است(هانت،208،1376).اما در گردشگری سرمايه گذاری در مقاصد يا پيرامون در پی جذب گردشگر از مرکز می باشد.الگوی تجارت در اين رويه مانور بازاريابی در مرکز وعمل در پيرامون است.در اين بين جريان دو سويه ای شکل می گيرد که در فراتر از تجارت مرکز ـ پيرامونی ، روندی پيرامونی ـ مرکزی می يابد.که جريان سرمايه وگردشگر را به پيرامون سبب می شود.در اين زمينه جذب سرمايه گذاری در زمينه گردشگری در پيرامون برپايه جذب گردشگر از بازارهای مرکز می باشد.سرمايه گذاری در پيرامون علاوه بر شکل دهی به محصول گردشگری، آنها را به خريداران {گردشگران} مرکز عرضه می کند(به علت پايين بودن قدرت خريد ساکنين محلی ،آنها نمی تواند به اين محصول گردشگری به علت بالا بودن قيمت آن دست يابند ). از سوی برای ارائه محصول گردشگری به خريداران ، نياز به اشتغال ضروری می شود واز آنجا که استفاده از کارگران مرکز به سبب محدوديت های دو سويه مرکز (بالا بودن انتظارات ) و پيرامون (وجود نيروی کار ارزان) سودمند به نظر نمی رسد.از اين رو اشتغال محلی شکل می گيرد ودرآمد حاصل از آن هرچند در برخی موارد در سطحی پايين قرار دارد ولی با اين وجود پويايی اقتصاد محلی را سبب می شود.اشتغال درگردشگری به گونه ای است که قابليت استفاده از تکنولوژی رابه جای نيروی کار بخصوص در ارائه خدمات ندارد(سلطانی ،1374،). بر اين مبنا استفاده از نيروی کار برای پيشبرد اهداف سرمايه گذاری در گردشگری وسودمندی آن ضروری است.البته در اين بين محيط پيرامونی را نيز بايد در نظر داشت ؛که به کالای برای فروش بدل گشته و به خريداران مرکز عرضه می گردد.در اين ميان سودآوری سرمايه تنها وابسته به جذب گردشگر از مرکز می باشد.
در مضرات اين گونه سرمايه گذاری در زمينه گردشگری در کشورهای پيرامونی نيز می توان موضوعاتی را بيان نمود.که در دو بعد محيطی وفرهنگی مطرح می باشد.کنش پذيری محيطی گردشگران ـ ميزبان در محيط زيست در چارچوب پارادايم پايداری وتوجه به ريز شکاف سرمايه داری[1] قابل کاهش(البته نه به صفر رسيدن) می باشد.سرمايه داری در هر صورتی تقدير اقتصادی را در فضاهای جغرافيايی رقم می زند.نمی توان خارج از سرمايه داری راه به توسعه پيمود.در اين ميان تنها در پيش گرفتن "مهارهای مديريتی" می تواند جريان سرمايه داری را با توليد فضای اجتماعی وبرکندگی محيطی تا حدودی تطبيق داد.سرمايه داری در حال حاضر در ديگر بودگی خود ،در قالب جهانی شدن سرمايه به هر طريق ممکن سعی می کنند ففضاهای بکر ومستعد تجارت وسود را به سيطره خود در آورد.در اين ميان هر کشوری مستعد گردشگری که بخواهد راه توسعه اين فعاليت اقتصادی رابپيمايد ؛ مجبور به قبول ويژگی های سرمايه داری آميخته باآن است. اساسا" گردشگری يک فعاليت سرمايه داری است.از اين رو تنها توجه به آثار اقتصادی گردشگری وچشم بستن به تخريب های سرمايه داری وعدم به کار گيری مهارهای مديريتی ، گردشگری را به مايه تباهی مکان بدل می نمايد(Besculides,2002,306 ). اگر چه مديريت وبرنامه ريزی گردشگری در چارچوب شناخت ماهيت سرمايه داری می تواند زمينه بهبود کيفيت زندگی ساکنان محلی وافزايش در ک ازمکان در زمينه بهره وری اقتصادی را سبب شود(سقايی ، 209،1382). همچنين می توان در زمينه درآمدهای حاصل از گردشگری، به نشت های اقتصادی آن اشاره کرد.از طريق برآورد اين نشست های اقتصادی می توان در زمينه مفيد بودن سرمايه گذاری در مقاصد برای جوامع محلی شناخت حاصل نمود. برآورد نشست های اقتصاد سرمايه داری در يک مکان ودر قالب رهيافت پيرامون ـ مرکز می تواند در چارچوبی از سنجش پارامترهای زير صورت گيرد.1ـ ميزان مالکيت خارجی در فعاليت های گردشگری وپس از آن مقدار پولی که به عنوان سود توسط سرمايه گذاران وسهامداران به طور مستقيم از کشور خارج می شود.2ـ ميزان نياز های خدماتی که برای پاسخگويی به توسعه گردشگری از خارج وارد می شود. 3ـ ميزان واردات محصولات وفرآورده های مادی مورد نياز گردشگری که نمی توان در داخل توليد شود(Holden,2000,111). بطور کلی اين رويکرد به گردشگری در شناخت راهکار های بومی کردن گردشگری می تواند مفيد باشد.ضرورت های اقتصادی گردشگری در برجای گذاری آثار اقتصادی متعددی است که می تواند تحرک وپويايی ودر يک حالت کلی رفاه اجتماعی راسبب شود.در حالی که نبايد درک واکنش های ساکنين محلی که در توسعه گردشگری موثر می باشند را فراموش کرد(Yoon,2001,363).
برچسبها:
اقتصاد گردشگری,
سرمایه و گردشگری,
مفاهیم گردشگری
اشتراک در:
پستها (Atom)