۱۳۸۸ آبان ۱۶, شنبه

پاسخ به پرسش ها1

سوال : راستش من یه سوال داشتم از جنابعالی.همونطور که میدونید رشته کارشناسی ارشد برنامه ریزی گردشگری به مجموعه علوم اجتماعی پیوسته.و یکی از درسهایی که معرفی شده برای آزمون "مفاهیم و حوزه های اساسی برنامه ریزی توریسم "هست.اگر ممکنه لطف کنید منابع و کتابهایی برای این حوزه به من معرفی کنید ممنون میشم
پاسخ : کتابی با عنوان برنامه ریزی توریسم آنگونه که شما مدنظر دارید را تا اکنون ندیدم ولی می توانید به کتاب « برنامه ریزی ملی و منطقه ای جهانگردی» نوشته سازمان جهانی جهانگردی ترجمه دکتر محمود عبدالله زاده ، انتشارات دفتر پژوهش های فرهنگی مراجعه کنید موفق باشید
سوال : میخواستم جسارت بکنم و بگویم که اگه برایتان مقدور است برای بنده فرق بین گردشگری سنتی و جهانگردی مدرن را بنویسید خیلی ممنونم
پاسخ : ما چیزی به اسم جهانگردی مدرن نداریم بلکه گردشگری مدرن داریم. فرق بین جهانگردی و گردشگری را می توانید از اینجا بخوانید . 
سوال : گه من بخوام در رشته گردشگری ادامه تحصیل بدم در صورتی که تحصیلاتم تا به حال رشته دیگری بوده می تونم یا نه؟چه دانشگاههایی این رشته رو دارن البته منظورم بیشتر مقطع دکترا است.
پاسخ : تا آنجا که من اطلاع دارم هنوز رشته مستقل با عنوان گردشگری ندارم فقط کارشناسی ارشد رشته مدیریت جهانگردی و جغرافیا و برنامه ریزی توریسم ایجاد شده است. بماند  دوره دکتری گردشگری

پیامدهای گردشگری1



تبارشناسي گردشگري

تبارشناسي گردشگري با شناخت شکاف ها و ريزشکاف هاي دوره هاي زماني مختلف ، صورتبندي گوناگون اين پديده را تحت تاثير تکنولوژي ، سرمايه ، مديريت و فرهنگ و به عنوان دانش و قدرت حاکم - با کمي اغماض- بر تجربه هاي گردشگري در کليتي انجام يافته از سه وجه ميزبان ، ميهمان و محيط آن بررسي مي کند . تبارشناسي گردشگري در جدال با پوزيتيوسيم ، آزموني به قصد گذشتن از آن مي باشد . جهانگردي در دوران سنتتي توجيه گر پديده هايي که در بيرون از جوامع سنتي وجود داشته و قابل شناخت و توجيه به وسيله نگرش حاکم و يا تجربه سنتي نبود . تنها از ميان عصر سنتي بود که با سست شدن بنيان نظام هاي هويت شناختي محلي ، مفهوم « غير از ما » در ميان جوامع محلي پديدار شد و جهانگردي صورت بندي ديگر يافت . ( سقايي ، 1382 ، 17 و 16) گردشگري مدرن با زايش سرمايه داري صنعتي در قرن 18 ، نقطه آغازي بود در جهت دمي آسودن از محيط مدرن و صنعتي و فراغت از کار در بستر طبيعت يا سفر در شعاعي اندک ، از سوي کارگران يقه آبي و مسافرت به آن سوي مرزها براي سياحت و تفريح از سوي تکنوکراتهاي يقه سفيد شکل گرفت .
براين مبنا گردشگري به عنوان يکي از ويژگي هاي سرمايه داري در حالت کلي رخ نمود و در روند مدرنيته چون توليد انبوه کارخانجات ، گردشگري همانند کالاي بسته بندي شده درآمد که در قالب گردشگري انبوه بدون تبادل با محيط پيرامون ، تنها از سرچشمه لذت يا گذراندن اوقات فراغت به مکانهاي مورد نظر با تورهاي مسافرتي هدايت مي شد . اين گونه از گردشگري مدرن ، فارغ از شناخت و همراه با حداقل تماس با جامعه ميزبان و در ادامه آرامش خانه ، دلبسته آفتاب ، دريا ، ماسه و سکس بود که با انبوهي از گردشگران نه تنها محيط زيست [ انساني/ طبيعي ] را دستخوش آسيب بسيار نمود بلکه در عدم تبادل و گفتمان فرهنگي ، تضاد ميان جامعه ميزبان - گردشگر را به طورآشکار و پنهان سبب شد ، بر اين مبنا در برخي از ادبيات گردشگري واژه « استعمارگري نوين » به صنعت گردشگري گفته شد .
اما گذار از مدرنيته به وضعيت پسامدرن سبب آن شده است که گردشگري با دوري از جنبه هاي کلاسيک خود زمينه هاي شکل گيري جريان گردشگري کيفيتي را در اقتصاد پساصنعتي و پيرامون آن مهيا کند . روندي که توانست زمينه هاي تعامل فرهنگي را همراه با کاهش اثرات سوء زيست محيطي بين جامعه ميزبان و مهمان و محل گردشگري فراهم نمايد .( جوان ، سقايي ، 1383، 110 ) به طوري که در پسامدرنيته اوقات فراغت و گردشگري به عنوان حق ، نه پاداش محسوب گرديده و به پايه هاي زندگي و هستي بدل گشته است . ( سقايي ، 1382، 28 )
در اين ارتباط اغلب نظريه پردازان مطرح مي کنند : « درآينده قهرمانان تاريخ را کساني تشکيل نخواهند داد که براي افراد جامعه کار و اشتغال ايجاد کنند ، بلکه کساني به صورت قهرمان در خواهند آمد که براي گذران اوقات فراغت مردم برنامه منظم و مطلوب ايجاد کنند »